سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شوق وصال

 آمد آن ماه که خوانند مه انجمنش
جلوه گر نور خدا از رخ پرتو فکنش

آیت صولت و مردانگى و شرم و وقار
روشن از چهره تابنده و وجه حسنش

ز جوانمردى و سقائى و پرچمدارى
جامه اى دوخته خیاط ازل بر بدنش

آنکه آثار حیا جلوه گر از هر نگهش
وانکه الفاظ ادب تعبیه در هر سخنش

میوه باغ ولایت به سخن لب چو گشود
هم فلک گشت که تا بوسه زند بر دهنش

کوکب صبح جوانیش نتابیده هنوز
که شد از خار اجل چاک چو گل پیرهنش

آنچنان تاخت به میدان شهادت که فلک
آفرین گفت بر آن بازوى لشکر شکنش

همچو پروانه دلباخته از شوق وصال
آنچنان سوخت که شد بى خبر از خویشتنش

خواست دستش که رسد زود بدامان وصال
شد جدا زودتر از سایر اعضا ز تنش

کوته از دامنت اى شاه مکن دست (رسا)
از کرم پاک کن از چهره غبار محنش

دکتر قاسم رسا



کلمات کلیدی :

آفتاب



ای در سپهر از تو درخشنده آفتاب
وی از فروزش تو فروزنده آفتاب

ای ماه دلفروز بتابی اگر ز مهر
گردد ز نور روی تو شرمنده آفتاب

زد مُهر بندگی تو را مهر بر جبین
بر سر نهاد تاج برازنده آفتاب

زیور به بست و از افق آمد برون ولیک
خود را ندید پیش تو زیبنده آفتاب

ذره صفت به خاک رهت بوسه زد مدام
شد بر فلک به عون تو تابنده آفتاب

ای ماه هاشمی که به دربار عزّتت
زهره کنیز آمده و بنده آفتاب

از تو گرفت نور و ضیا وام در جهان
چون شد ز خاک کوی تو جوینده آفتاب

خون گرید از غمت شفق و لاله گون بود
دارد دلی ز داغ تو آکنده آفتاب

شرمش نیامد از رخ زهرا(س) مگر که تافت
بر پیکر شریف تو سوزنده افتاب

سوزد صفا که تشنه فتادی ز صدر زین
در خاک و خون به نزد گدازنده آفتاب

صفا تویسرکانی



کلمات کلیدی :

ماه خاندان

مه شب کند هماره به چرخ برین طلوع
در روز کس ندیده کند بر زمین طلوع‏

من دیده‏‌ام ولیک که اندر زمین مهی
چون آفتاب کرده به روزی چنین طلوع‏

آن ماه خاندان بنی ‏هاشم آنکه کرد
اندر زمین ز دامن ام ‏البنین طلوع‏

آن نور بخش مهر و مه آن کاو نمی‏‌کنند
بی ‏اذن وی به روز و به شب آن و این طلوع‏

مه را بدان جبین منور چه نسبت است
آن کش هزار ماه کند از جبین طلوع‏

طالع مهی ز مرتضوی آستان ‏نگر
دیدی گرش ز مصطفوی آستین طلوع‏

چون مهر کرد مطلع دیگر به مدحتش
«خوشدل»! ز چرخ طبع سخن‏ آفرین طلوع‏

امروز کرده است مه برج دین طلوع
حاشا که ماه چرخ کند به از این طلوع‏

رخشنده‌‏تر ز مهر به گاه طلوع صبح
کرده است آن شهنشه اقلیم دین طلوع‏

ذرّات ممکنات به رقص آمد از نشاط
کآن آفتاب ­رخ بنمودی چنین طلوع‏

دیروز شمس چرخ ولایت ظهور کرد
امروز نیز آن قمر برج دین طلوع  

آری که مستنیر بود مه ز مهر و کرد
از بهر کسب نور حسینی چنین طلوع‏

حاشا که وی غروب نمودی به کربلا
کآن ماه راست تا به صف واپسین طلوع

باری به کربلا چو مه از برج خیمه­‌گاه
کرد آن یگانه حامی شرع مبین طلوع

خفّاش ­وار رو به هزیمت نهاد خصم
چون کرد مهر عارضش از پشت زین طلوع

چون آفتاب تیغ وی از ظلمت غلاف
کردی به دفع کوردلان دوبین طلوع

گفتی که ماه دولت دشمن افول کرد
لیک آفتاب عزّت ارباب دین طلوع

آه از دمی که فرق منیرش ز کین شکست
کرد از سپهر زین مه دین بر زمین طلوع

خورشیدوار زاده زهرا به صد فغان
از مهر کرد بر سر آن مه‌­جبین طلوع

جسمش کنار علقمه افتاد و روح وی
کردی چو آفتاب به خلد برین طلوع

«خوشدل»! به مدح آل پیمبر نظیر تو
هرگز سخنوری نکند این چنین طلوع

علی‌اکبر خوشدل تهرانی



کلمات کلیدی :

شبنم اشک

امشب مه است واله و شیدای آفتاب
سوزد در آتش غم فردای آفتاب

در کف پیاله دارد و خواند حدیث عشق
تا بنگرد در او رخ زیبای آفتاب

طوبی به خون نشسته و ببریده چرخ پیر
از برگ لاله جامه به بالای آفتاب

بر قله ی رفیع شهادت ذبیح عشق
افراشت پرچمی به بلندای آفتاب

زد خیمه چون به دامن ماء معین قمر
در آب دید طلعت رخشای آفتاب

شد آب شرمناک و به خود رنگ خون گرفت
چون شد خبر ز سر سویدای آفتاب

 بر لب نبرد آب و عطشناک و خشک لب
از دجله رخت بست به گرمای آفتاب

با کام تشنه در دل خون گشت غوطه ور
ماه منیر انجمن آرای آفتاب

مصباح عشق زد چو هما سایه بر سرش
 شد ماه محو عارض زیبای آفتاب

چون بهر هدیه شبنمی از اشک هم نداشت
از شرم دیده بست ز سیمای آفتاب

آهش فکند در دل بیتاب طف شرار
رفت از کفش ز العطش کودکان قرار

محمد علی مردانی



کلمات کلیدی :

میلاد سعید حضرت عباس



دانی ز چه این شوق و شعف در ناس است

اعدای دنی را به جگر الماس است

امروز که روز چارم شعبان است

میلاد سعید حضرت عباس است

صغیر اصفهانی



کلمات کلیدی :
زیارتنامه حضرت زهرا سلام الله علیها جهت دریافت کد کلیک کنید