پيام
+
بس کن رباب نيمه اي از شب گذشته است
ديگر بخواب نيمه اي از شب گذشته است
کم خيره شو به نيزه ، علي را نشان نده
گهواره نيست دست خودت را تکان نده
با دست هاي بسته مزن چنگ بر رخت
با ناخن شکسته مزن چنگ بر رخت
بس کن رباب حرمله بيدار مي شود
سهمت دوباره خنده انظار مي شود
غزل صداقت
92/8/26
سفينة الزهراء
پيراهني که تازه خريدي نشان مده....
گهواره نيست دست خودت را تکان مده...
با خنده خواب رفته تماشا نمي کند....
مادر نگفته است و زبان وا نمي کند.....
بس کن رباب زخم گلو را نشان مده....
قنداقه نيست دست خودت را تکان مده....
ديگر زيادت اين غم سنگين نمي رود....
آب خوش از گلوي تو پائين نمي رود....
بس کن ز گريه حال تو بهتر نمي شود..
اين گريه ها براي تو اصغر نمي شود
ياسيدالکريم
:'( :'(
نسيم صبح سعادت
:'( :'( :'( الهي بدم المظلوم
*-عشق الهي*
:'( :'(
دوستدار شهيد علمدار
::'( ':'( (
محب الزهراء
:'(