سفارش تبلیغ
صبا ویژن

توطئه ی کمونیستها خنثی شد

توطئه‌ی کمونیست‌ها خنثی شد



در روزهای آخر نظام ستمشاهی، کمونیست‌ها به فکر افتادند از فرصت استفاده کرده، با سازماندهی عناصر خویش، انقلاب اسلامی را تبدیل به یک انقلاب به اصطلاح دمکراتیک خلقی نمایند.
به همین منظور بهترین جا را برای کار، کارخانه جنرال موتورز در جاده کرج تشخیص دادند، ‌زیرا آنجا هم از تهران دور بود که مرکز قیام مردم متدین و مسلمان بود و هم می‌توانستند نیروهای کمونیست و عناصر دیگر ضد انقلاب را به دور از چشم مردم مذهبی در آنجا متمرکز کرده، به تصور خام خودشان یک حمله به تهران نموده، مراکز حساس را اشغال نمایند و حکومت کمونیستی را برقرار سازند. البته این نقشه به جایی نمی‌رسید، اما در روزهای حساس 19 تا 22 بهمن ممکن بود بالاترین کمک را به رژیم در حال اضمحلال بنماید و موفقیت مردم را به تأخیر اندازد و این فرصتی به استکبار بدهد تا نقشه‌های جدیدی طرح نماید.
آنها حدود پانصد دانشجو و کارمند و افراد دیگر از مشاغل مختلف را که دارای افکار کمونیستی بودند به کارخانه کشاندند و با نطق‌های محرک، کارگران را نیز به دور خویش جمع کردند و در روزنامه‌ها اعلامیه دادند و از همه نیروهای به اصطلاح دمکراتیک و خلقی دعوت کردند که به این جمع و حرکت انقلابی توده‌های خلق!! بپیوندند.
خبر که به دفتر تبلیغات امام رسید، چند نفر از علماء و شهید دیالمه از شهدای هفتم تیر به آنجا اعزام شدند؛ اما کاری از پیش نبردند.
مقام معظم رهبری نیز دوبار به آنجا رفتند، بار دوم ظهر، با ماشین خودشان که رانندگی می‌کردند در حالی که نهار نخورده بودند به طرف کارخانه حرکت می‌کنند و در راه کمی نان و پنیر خریده و در همان حال رانندگی، می‌خورند و به کارخانه می‌روند و سخنرانی کوتاه کرده بر می‌گردند؛ اما روز بیستم بهمن قضیه به مرحله‌ی خطرناکی می‌رسد، پانصد کمونیست به علاوه هشتصد کارگر این کارخانه، جمع قابل توجهی را تشکیل می‌دادند که کاملاً داشتند مجهز می‌شدند و بیم این می‌رفت که اینان مسلح شوند و در آن گیر و دار نبرد آخرین با رژیم، ایجاد جنگ داخلی کنند و این از خیانت کمونیست‌ها بعید نبود. به همین علت شهید دیالمه به دفتر تبلیغات امام آمد و با نگرانی گفت «وضع خطرناک است و باید چاره‌ای جدی اندیشید و کسی به آنجا برود که بتواند از عهده این مهم برآید.
مقام معظم رهبری شخصاً این کار را به عهده گرفتند و به سرعت به کارخانه رفتند. یک گروه حزب الله هم از مدرسه رفاه برای پشتیبانی اعزام شدند. مقام معظم رهبری عصر که به کارخانه می‌رسند با زحمت و جسارت به پشت تریبون می‌روند و شروع به سخنرانی کرده، به سئوالات پاسخ می‌دهند.
در پاسخ به سئوالات، کمونیست‌ها را به شدت محکوم می‌کنند و لذا آنها برای رهایی از بن‌بست دسته جمعی شروع به خواندن سرودهای کمونیستی می‌کنند و دست‌های خود را بالای سر برده، ‌محکم به هم می‌کوبند. اما معظم له تریبون را رها نمی‌کنند و به سخنان خود ادامه می‌دهند. نزدیک مغرب اعلام اذان و نماز جماعت می‌کنند.
کمونیست‌ها می‌بینند اوضاع دارد به ضرر آنها تغییر می‌کند، لذا برای اینکه سخنان ایشان به گوش کارگران نرسد و آنها متوجه حقایق نشوند، برق‌ها را خاموش می‌کنند. در تاریکی مقام معظم رهبری بلندگو را به یکی از دوستان سپرده، خود بلند فریاد می‌زنند که ناراحت نباشید، ‌چیزی نیست، به حرف‌های من گوش کنید. سپس از روی میزها، ‌از میزی به میزی دیگر رفته و در هر میز شروع به شعار و صحبت و تهییج و آگاهی بخشیدن به کارگران می‌کنند. ایشان می‌فرمایند: «در هر حال ما نماز را به جماعت خواهیم خواند.» آنها به مجادله بر می‌خیزند. دانشجویی یا لباس کارگری به نام یک کارگر به سئوال می‌پردازد. ایشان می‌گویند: «کارتت را نشان بده» او نمی‌تواند و مسأله روشن می‌شود. چند نفر دیگر را به همین ترتیب افشاء می‌کنند سپس فکر می‌کنند که موقع آن رسیده که کارگران را که اکثر آن‌ها مسلمان و دارای معتقدات مذهبی هستند از کمونیست‌ها جدا کنند و بهترین راه نماز جماعت است.
لذا اعلام می‌کنند که هر کس مسلمان و اهل نماز است به نماز جماعت درصحن کارخانه بیاید و بالاخره حدود ساعت 30/8 شب حدود دو ساعت پس از مغرب نماز جماعت در صحن کارخانه به امامت معظم له تشکیل می‌گردد و کارگران برای نماز می‌آیند و کمونیست‌ها در سالن کارخانه باقی می‌مانند، صدای دلنشین و رسای معظم‌له حال کارگران را تغییر می‌دهد و دعای بعد از نماز کاملاً صحنه را عوض می‌کند. با استفاده از این فرصت، ایشان کارگران را به مسجد دعوت می‌کنند و آنها به مسجد کارخانه می‌روند و در آنجا همراه با حزب اللّهی‌هایی که از مدرسه‌ی رفاه آمده بودند، تجمعی ایجاد می‌شود که با ارشاد و راهنمایی معظم له علیه کمونیست‌ها می‌شورند و فردا خود کارگران آنها را از کارخانه با کتک بیرون می‌کنند و توطئه‌ای بزرگ که می‌رفت تا جنگ داخلی را در آن بحبوحه‌ی انقلاب پدید آورد و به رژیم فرصت تجدید قوا دهد با درایت و فداکاری معظم له خنثی گردید.
نکته مهم این است که آن شب آیت الله خامنه‌ای هفت ساعت تمام سرپا ایستاد و سخنرانی کرد و تا صبح به فعالیت پرداخت تا این خطر را توانست دفع نماید.[1]


[1] . مرجعیت حضرت آیت الله خامنه‌ای از دیدگاه فقها و بزرگان، ص61 ـ 63.


منبع: سایت اندیشه قم



کلمات کلیدی :
زیارتنامه حضرت زهرا سلام الله علیها جهت دریافت کد کلیک کنید