سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کرمى درون بینى قاضى

کرمى درون بینى قاضى

در بین بنى اسرائیل قاضى اى بود که میان مردم عادلانه قضاوت مى کرد.

وقتى که در بستر مرگ افتاد، به همسرش گفت :

- هنگامى که مُردم ، مرا غسل بده و کفن کن و چهره ام را بپوشان

و مرا بر روى تخت (تابوت ) بگذار، که به خواست خدا، چیز بد و ناگوار نخواهى دید.

وقتى که مُرد، همسرش طبق وصیت او رفتار کرد.

پس از چند دقیقه که روپوش را از روى صورتش کنار زد، ناگهان ! کرمى را دید که بینى او را قطعه قطعه مى کند.

از این منظره وحشت زده شد! روپوش را به صورتش ‍ افکند، و مردم آمدند و جنازه او را بردند و دفن کردند.

همان شب در عالم خواب ، شوهرش را دید. شوهرش به او گفت :

- آیا از دیدن کرم وحشت کردى ؟

زن گفت :

- آرى !

قاضى گفت :

- سوگند به خدا! آن منظره وحشتناک به خاطر جانب دارى من در قضاوت راجع به برادرت بود!

روزى برادرت با کسى نزاع داشت و نزد من آمد.

وقتى براى قضاوت نزد من نشستند، من پیش خود گفتم : خدایا حق را با برادر زنم قرار بده !

وقتى که به نزاع آنان رسیدگى نمودم ، اتفاقا حق با برادر تو بود، و من خوشحال شدم .

آنچه از کرم دیدى ، مکافات اندیشه من بود که چرا مایل بودم حق با برادر زنم باشد

و بى طرفى را حتى در خواهش ‍ قلبى ام به خاطر هواى نفس - حفظ نکردم.


بحار، ج 14، ص 489



کلمات کلیدی :
زیارتنامه حضرت زهرا سلام الله علیها جهت دریافت کد کلیک کنید