سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قرآن و اهل بیت (ع) ریسمان آویخته الهی به سوی مردم

قرآن و اهل بیت (ع) ریسمان آویخته الهی به سوی مردم

حضرت فاطمه زهرا(س)



وجود مبارک صدیقه کبری، فاطمه زهرا (س) سیره و سنّتی دارد که معرّف هویت اوست.

چون این ذات پر برکت همانند سائر ذوات قدسی، همتای قرآن کریمند و قرآن کریم عباراتی دارد، اشاراتی دارد، لطائفی دارد و حقائقی؛

چه این که از امام حسین (ع) و امام صادق (ع) رسیده است که قرآن به 4 بخش تقسیم می شود، 4 درجه دارد؛

یک درجه اش برای توده مردم است به نام عبارات قرآن، برتر از آن، اشارات قرآن است و والاتر از آن لطائف قرآن است و قلّه قرآن حقائق آن است که مخصوص انبیاء است.

صدیقه کبری هم که از ذوات قدسی عترت (ع) است سیره و سنّتی دارد که بخشی جزء عبارات آن سیره است،

توده مردم از آن بهره می برند؛ بخشی مربوط به اشارات سیره آن حضرت است که خواص استفاده می کنند

و بخشی مربوط به لطائف سیره و سنّت آن حضرت است که اخص بهره می برند

و بخشی مربوط به حقائق فاطمیه است که انبیاء استفاده می کنند و دیگران طرفی نمی بندند؛ بحث درباره آن حضرت در حقیقت همانند بحث درباره قرآن کریم است.


قرآن و اهل بیت (ع)، ریسمان ناگسستنی الهی

قرآن کریم که حبل خدا و ریسمان ناگسستنی الهی است، این را خدا نازل کرده است؛ لکن ا نزال قرآن همانند انزال باران نیست. این حبل را خدای سبحان نازل کرد، یعنی آویخت نه انداخت ! آنجوری که قرآن نازل شده است، باران نازل نمی شود؛ و آنطوری که باران نازل می شود، قرآن نازل نشده است. نازل کردن باران یعنی انداختن این قطره ها روی زمین، نازل کردن قرآن یعنی آویختن این طناب از بالا به زمین. چون قرآن حبل خداست و خدا این طناب را آویخت نه انداخت؛ لذا از عبارات تا اشارات و لطائف و حقائق، درجات این حبل است و هر کسی به اندازه علم و عملش می تواند در خدمت طناب الهی باشد.
اهل بیت (ع) و صدیقه کبری (س)، اینها حبل الله اند، حبل متین اند و حبل متین را خدا آویخت، نه انداخت. در همان حدیث معروف ثقلین ذات أقدس له فرمود : احد طرفیه ب ید ه سبحانه و تعالی(1)؛ یک طرف این طناب یعنی قرآن به دست خداست، طرف دیگرش در دست شماست.


( قرآن و عترت )، تنها مسیر نیل به سوی خدا

اگر کسی بخواهد به ذات أقدس له راه پیدا کند و از او فیض بگیرد، باید از مسیر قرآن و عترت بگذرد که همین صراط مستقیم است؛ بقیه کج راهه است و راه نیست ! و این قرآن و عترت تار و پود یک حبل متین اند؛ دو حبل نیست، دو طناب نیست تا کسی بگوید حسبنا ک تاب الله (2)، یا کسی بگوید حسبنا الع تره ! اینها تار و پود یک طنابند. اگر کسی قرآن را گرفت، هیچ راهی ندارد جز پذیرش ولایت عترت؛ و اگر کسی عترت مدار و ولایت پذیر بود، هیچ راهی ندارد جز پذیرش معارف قرآن کریم و همانطوری که همه معارف قرآن را ذات أقدس له تدوین و تضمین کرده است، صدر و ساقه این کتاب، کلام خداست؛ انسان کامل به نام عترت طاهرین، صدر و ساقه اینها محبت خداست، معرفت خداست؛ در قلب اینها چیزی جز محبت له نیست.
با این تحلیل روشن می شود که ضمیر ( حبّ ه ) در آیات پر برکت سوره هل أتی به الله بر می گردد نه به طعام : و یطع مون الطّعام علی حبّ ه م سکیناً و یتیماً و اسیراً (3)، نه علی حبّ الطّعام؛ اینها جزء مقرّبانند که فوق ابرارند ! در حرم امن مقرّبان الهی غیر از محبوب حقیقی موجودی راه ندارد. اگر قلب اینها به حبّ خدا متیّم شد(4) و اگر طبق بیان نورانی امام سجاد (ع) در دعای ابوحمزه ثمالی صدر و ذیل قلب اینها مملّو از محبت الهی بود؛ هرگز اینها به خود علاقه ندارند، چه رسد به نان و گندم، نیازمند و علاقمند باشند تا ضمیر ( حبّ ه ) به طعام بر گردد !
دراصل اینگونه بوده:و یط عمون الطّعام علی حبّ الله؛ اگر کلمه ( الله ) قبلاً مطرح نشد، چون روشن بود و بیّن الرّشد است، نیازی به نام او و یاد او ندارد ! گاهی ضمیر در اوّل آیه قرار می گیرد و به خدای سبحان بر می گردد؛ آن ضمیر ضمیر شأن نیست، به خدا بر می گردد. خدا غائب نیست تا کسی بگوید که قبلاً نامی از او برده نشد ! بنابراین صدر و ساقه هویت و هستی اینها را محبت و معرفت الهی تضمین کرده است. اگر راه غیر از این نیست و سائر سالکان باید این راه را طی کنند، چاره ای جز شفاعت و وسیله و توسل نیست !


شبهه صاحب تفسیر المنار درباره توسل به اهل بیت (ع)
خوب عنایت کنید تا روشن بشود که معنای توسل چیست؛ و توسل امکان دارد، استحاله ندارد، واقع شده است و ضروریّ الوقوع هم هست. کسانی که مثل صاحب تفسیر المنار و مانند آن از معارف عترت طاهرین متأسفانه فاصله دارند، با اینکه صاحب نظرند، با اینکه عالم و اندیشورند؛ امّا وقتی مکتب نبینند و استاد نبینند، درک این معارف نظری پیچیده برای آنها حاصل نخواهد شد ! آنها درباره توسل مشکلاتی دارند، شبهه علمی دارند. خوب به این شبهه توجه کنید تا در شرح سخنان نورانی فاطمه زهرا (س) به این شبهه پاسخ داده شود.
آنها می گویند شفاعت و توسل وجهی ندارد، زیرا » توسل » یعنی وسیله گرفتن. اگر یک سالکی از مقصدی دور بود، انسان نیاز به وسیله دارد تا با کمک وسیله، خود را به آن مقصد دور برساند. اگر مقصد به ما نزدیک بود و ما در کنار مقصد قرار داشتیم، نیازی به وسیله نیست ! الآن کسانی که در این حسینیه اند، در کنار این دیوار یا منبر یا فرش یا جای دیگر آرمیده اند، وقتی نزدیک به آن مکانند، احتیاجی به وسیله نقلیه ندارند. چون محبوب آنها، مقصود آنها در کنار آنهاست. توسل برای جائی است که مقصود دور باشد و قاصد از آن جدا باشد، این نیازمند به وسیله است.
خدای سبحان خود را در قرآن کریم نزدیک معرفی کرده، در 4 مرحله خدا پیام قرب داده؛ فرمود : من به شما نزدیکم : ذا سألک ع باد ی عنّی فنّی قریأ اجیب دعوه الدّاع ذا دعان (5)، این مرحله اوّل که پیام قرب است؛ یعنی من به شما که اهل دعا و مناجاتید نزدیکم. از این بالاتر فرمود : نحن اقرب ا ل یه م نکم و لک ن لا تبص رون (6)، خدا از شما به این شخص محتضر نزدیکتر است؛ خدا به هر کدام از ما از دیگران نزدیکتر است، این مرحله دوّم. مرحله سوّم را در سوره قاف بیان کرد : لقد خلقنا النسان و نعلم ما توسو س ب ه نفسه و نحن اقرب ا ل یه م ن حبل الورید(7)؛ من از رگ حیاتی انسان به انسان نزدیکترم.
مرحله چهارم که از همه اینها عمیق تر و عریق تر است در سوره مبارکه انفال بیان شده که: واعلموا انّ الله یحول ب ین المرء و قلب ه (8)، بدانید خدا بین هر کس و قلب او که همان هویت و اصالت اوست فاصله است. این مرحله چهارم نیاز به توضیح بیشتری دارد، عصاره این مرحله چهارم این است که خدا از هر کدام ما به خود ما نزدیکتر است. یعنی خدا از من به خود من نزدیکتر است. هویت ما همان فؤاد و قلب ماست، دلمایه ماست، جانمایه ماست. این قرب چهارم البتّه بحث جدائی می طلبد. به هر تقدیر طبق این طوائف چهار گانه قرآن کریم، خدا به ما از هر موجودی نزدیکتر است. او،هم سمیع است هم بصیر است هم علیم است هم قدیر. اگر خدای ما به ما از هر موجودی نزدیکتر است و اگر سمیع و بصیر و علیم و قدیر است و اگر همه خواسته های ما را می شنود و می فهمد و می تواند، پس فاصله ای نیست ! وقتی فاصله نبود، نیازی به توسل نیست؛ چه حاجت که ما وسیله بگیریم ! این شبهه افرادی مثل صاحب المنار و هم فکران اوست.


فدک

اهمیت و ویژگی خطبه فدکیّه
امّا وجود مبارک فاطمه زهرا (س) در آن خطبه فدکیه تحلیلی دارد که به این شبهات پاسخ داده می شود. این خطبه فدکیّه را حوزه علمیّه باید درس بدهد، طلاب باید درس بخوانند؛ همانطوری که عدّه ای حافظ قرآنند، حافظ نهج البلاغه اند، عدّه ای هم بکوشند این خطبه را حفظ کنند و درس بخوانند. البتّه درس این خطبه نظیر دروس دیگر آسان نیست ! شما اگر در خدمت این خطبه باشید، می بینید آن معارف عمیق نهج البلاغه که جزء غرر خطبه های توحیدی نهج البلاغه است که وجود مبارک امیر المؤمنین (ع) در دوران خلافتشان، یعنی 25 سال بعد از شهادت این بانو ایراد کردند، آن غرر و خلاصه و متن و عصاره آن خطبه های عمیق نهج البلاغه در خطبه نورانی وجود مبارک فاطمه (س) آمده است.
حضرت در جریان استرداد فدک یک خطبه ای دارند و یک خطابه ای. در آن خطابه مسأله استرداد فدک و مسائل سیاسی و مسائل اجتماعی و مسأله ظلمی که بر آن حضرت رفته مطرح است؛ امّا در آن خطبه که قبل از خطابه ایراد کرده اند حمد خداست، تشریح اسمای حسنای خداست، ازلیّت خداست، ابدیت خداست، سرمدیت خداست؛ و کم کم می رسد به اینکه این خاندان وسیله الهی اند، آن خطبه محتوایش فقط بحث های فلسفی و کلامی و عرفانی است و دیگر هیچ. خطبه حضرت مسائلی دارد، خطابه حضرت احکامی. مسائل سیاسی را در آن خطابه بیان کرد، مسائل ح کمی و کلامی را در آن خطبه تشریح کرد. با تشریح آن خطبه ها، گوشه هائی از آن خطبه روشن می شود که این شبهه صاحب المنار و سائر متفکران وهابی، یا احیاناً کسانی که در توسل و ا ستشفاء و شفیع گرفتن شبهه ای دارند، همه اینها بر طرف خواهد شد.


بیانات حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (مدظلّه العالی) به مناسبت سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) در مجتمع فرهنگی مذهبی موعود (عج) ـ مشهد مقدّس؛ مرداد 1382


(1) الخصال/ 1/ 66 ـ( السّئوال عن الثّقلین یوم القیامه )

(2) بحار الأنوار/ 22/ 473 و 474

(3) انسان/ 8 (4) ر. ک :مفاتیح الجنان/ دعای کمیل

(5) الکافی/ 8/ 390

(6) واقعه/ 85 (7) ق/ 16 (8) انفال/ 24



منبع: کیهان  
 



کلمات کلیدی :
زیارتنامه حضرت زهرا سلام الله علیها جهت دریافت کد کلیک کنید