.
نوشته شده به وسیله ی نور الزهراء در تاریخ 91/4/6:: 11:49 صبح
نوشته شده به وسیله ی نور الزهراء در تاریخ 91/4/6:: 11:49 صبح
نوشته شده به وسیله ی نور الزهراء در تاریخ 91/3/26:: 10:25 عصر
تصاویر ارسالی خبرنگار «نسیم» از انفجار تروریستی در منطقه السیده زینب دمشق و خسارات وارده به حرم حضرت زینب(ع)
این انفجارها که در محدوده السیده زینب در شهر دمشق رخ داد،
علاوه بر شکسته شدن شیشه خانههای مجاور،
منجر به تخریب بخشهایی از گنبد، گلدستهها و رواقهای داخلی حرم حضرت زینب(ع) نیز گردید.
کربلا در یم خون گفت حسین بوسه از حلق تو چیدن دارد
صوت قرآن حجازی تو را از نوک نیزه شنیدن دارد
سر بر چوبه محمل زدو گفت خونم از ناقه چکیدن دارد
پ.ن1: وفا را ببین در ایام بمب گذاری در کربلا و حرم ابی عبدالله الحسین (ع) باید حرم خواهر مظلومه اش نیز مورد هتک قرار گیرد.
پ.ن2: اگر دلتان شکست ، بغضتان ترکید ، ما را هم دعا کنیدو
پ.ن3: اللهم عجل لولیک الفرج
نوشته شده به وسیله ی نور الزهراء در تاریخ 91/3/17:: 11:39 صبح
دختر خردسال، از همان روزها زینت پدر بود.
پنج ساله بود که غم پدربزرگ را دید.
همان سال پهلوی شکسته مادر و دست های پدر را دید.
30 سالش که شد غوغای جمل به راه افتاد.
در 31 سالگی فتنه صفین را دید و سال بعد هم نوبت تماشای نفاق نهروانی ها بود و غربت پدر.
34 ساله بود که غربت پدر با داغش همراه شد.
34 سالگی اش همزمان شد با ماجرای زهر جعده و تشت خونین و شهادت برادر.
عمرش که به 56 سال رسید هم ماجرای عاشورا بود و غربت برادر و تشنگی بچه ها و داغ برادران و پسران و برادرزاده ها.
گودال قتلگاه و بوسه بر تن بی سر برادر هم وقتی با داغ خیمه های آتش گرفته همراه شد، مصیبت ها بیشتر شد.
خرابه شام، هلهله مردم و سری که بالای نیزه همیشه در برابرش بود، کمرش را خم کرده بود.
دیگر هیچکس شک نداشت که «ام المصایب» کسی جز او نیست.
به مدینه که رسید، عبدالله دنبالش میگشت.
هرچه میان جمعیت بیشتر میگشت کمتر اثری از همسرش مییافت
خودش را به عبدالله رساند تا از سر در گمی نجاتش دهد:
«نه! زینب من شبیه تو نیست»
عبدالله حق داشت
صورت شکسته
موهای سفید
قامت خمیده
زینب قبل از کربلا با زینب بعد از کربلا قابل مقایسه نبود.
مصیبت ها کار خودش را کرده بود
مادر مصیبت ها بود. اما وقتی بعد از همه آن مصیبت ها، یزید(لعنت الله علیه) از حال و روزش پرسید گفت:«هیچ چیز جز زیبایی ندیدم».
نوشته شده به وسیله ی نور الزهراء در تاریخ 91/3/17:: 10:41 صبح
السلام علیکِ یا زینب کبری السلام علیکِ یا بنت رسول الله
السلام علیکِ یا بنت امیرالمومنین (س)
صبر را مفهوم معنا زینب است
کعبه غمهای دنیا زینب است
چون حسین است آفتاب شهر عشق
ماهتاب عالم آرا زینب است
هر کس بر مصیبت های این دختر ( زینب سلام الله ) بگرید ، همانند
کسی است که بر برادرانش ، حسن وحسین (ع) ، گریسته است .
پیامبر اکرم (ص)
نام : زینب (س)
نام پدر : حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب (ع)
نام مادر : حضرت فاطمه زهرا (س)
ناریخ ولادت : روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجری قمری
محل تولد : مدینه
کنیه : ام الحسن و ام الکلثوم
القاب : صدیقه الصغری، عصمة الصغری، ولیه الله العظمی ، ناموس الکبری ،
شریکةالحسین (ع) ، کامله ، فاضله و...
همسر : عبدالله فرزند جعفر بن ابیطالب
تعداد فرزندان : 3 پسر ( علی ، عون ، جعفر ) و1 دختر ( ام الکلثوم )
وفات : شب یکشنبه 15 رجب سال 63 هجری قمری
محل دفن : شام
مطالب مرتبط
القاب حضرت زینب کبری (سلام الله علیها)
صبر و شکیبایی زینب سلام الله علیها
نگاهی گذرا به زندگی حضرت زینب(سلام الله علیها)*1
راز اسارت اهل بیت (سلام الله علیهم)
نوشته شده به وسیله ی نور الزهراء در تاریخ 91/3/17:: 10:39 صبح
به دنیا آمده بود تا صبر را شرمنده کند، زینب (س) این اسطوره تاریخ را می گویم. آمده بود تا عشق را مبهوت لحظه های زلالش کند. آمده بود تا صدق و وفا را به جهانیان بیاموزد و متانت و وقار را به نمایش گذارد. آمده بود تا رسالت خود را به انجام برساند؛ مونس و یار برادر، سالار قافله حسینی و غم خوار اسیران باشد. آمده بود تا فریاد بلند مظلومان باشد؛ فریادی که پژواک آن هنوز هم از ورای تاریخ به گوش شنوای دل های حق جویان می رسد.
اسیران بر هودجی از خون نشسته بودند. با حسین آمده بودند و بی حسین بر می گشتند و سالار قافله، زینب بود؛ هر چند خمیده و شکسته دل، ولی به پاسداری از حقیقت ایستاده بود تا امتداد راه برادر باشد. وصیت برادر این بود که "زینبم، بعد از من مبادا روی بخراشی و گریبان بدری و جزع و فزع کنی." و زینب اکنون آرام چون شقایقی داغ دار با مصیبتی عظیم در دل همراه قافله شده بود.
زینب (علیهاالسلام) در خانه رفیع امامت رشد یافته، از لبان وحی علم آموخته، و در دامان کرامت پرورش یافته بود. او لباس پاکی و تقوا پوشیده بود و به آداب و اخلاق اسلامی مزین گشته بود. زینب (س) فصاحت و بلاغت را از علی، نجابت را از فاطمه، صبر و شکیبایی را از حسن و مظلومیت در عین ایستادگی را از حسین آموخته بود؛ او روح بلند و رضا بود.
حضرت زینب (س) در خضوع و خشوع و عبادت و بندگی، وارث پدر و مادر بود. او بیش تر شب ها را با عبادت و بندگی حضرت حق به صبح می رساند و همواره قرآن تلاوت می کرد. تهجد و شب زنده داری حضرت زینب (س) در طول حیات پربرکتش نشد؛ حتی در شب یازدهم محرم با آن همه رنج و خستگی و دیدن آن مصیبت های دلخراش هم به عبادت خدا پرداخت. حضرت سجاد (ع) می فرماید: " آن شب دیدم عمه ام بر سجاده نماز نشسته و مشغول عبادت است." و نیز از آن حضرت نقل شده که "عمه ام زینب با این همه مصیبت از کربلا تا شام، هیچ گاه نمازهای مستحبی را ترک نکرد" و نیز روایت می کنند: "چون امام حسین (ع) برای وداع با زینب (س) آمد، فرمود: خواهرم، مرا در نماز شب فراموش نکن."
زینب (علیهاالسلام) در ایام کودکی، با برادرش حسین (ع) انس و الفتی عجیب داشت و در کنار برادر، آرامش می یافت و دیده از دیدارش بر نمی بست و از حضور مبارکش دور نمی شد. روزی حضرت فاطمه (س) نزد پدر رفت و عرض کرد: "پدر جان، متعجبم از محبت فراوانی که میان زینب و حسین است. این دختر چنان است که بی دیدار حسین شکیبایی ندارد." رسول خدا (ص) چون این سخن بشنید، آه دردناکی از سینه برکشید و اشک دیده بر چهره روان کرد و فرمود: "ای روشنی چشم من، این دختر با حسین به کربلا خواهد رفت و به هزار گونه رنج و بلا گرفتار خواهد شد."
حضرت زینب (س) تنها 56 سال امانت الهی خویش را بر دوش کشید. نقل است که در اواخر عمر آن بانوی بزرگ، در مدینه منوره قحطی پیش آمد. عبدالله بن جعفر، همسر حضرت زینب (س) در شام مزرعه ای داشت و ناچار به اتفاق همسر خود در آن دیار رحل اقامت افکند. حضرت در آن سرزمین بیمار شد و در همان جا روح خود، این امانت الهی را به صاحبش باز گرداند و با جسمی خسته از فراز و نشیب زمان و رنجور از جور مردمان به دیار باقی شتافت.
چشمانش را گشود و برای آخرین بار به دورترین نقطه خیره شد. در این مدت حتی یک لحظه چهره برادر از نظرش دور نمانده بود. آتش اشتیاق بیش از پیش شعله کشید و یاد برادر تمام وجودش را پر کرده بود. لحظه وصال نزدیک بود. دوباره خیمه های آتش زده و سرهای بر نیزه، چشمانش را به دریایی از غم مبدل ساخت. زینب (س) پلک ها را روی هم گذاشت و زیر لب گفت: "السلام علیک یا ابا عبدالله" و به برادر پیوست.
عروج ملکوتی آن بانوی مکرمه بنا به قول مشهور در پانزدهم رجب سال 62 قمری رخ داد. اینک مزار شریفش، قبله عاشقان خاندان عصمت و طهارت در دمشق (سوریه) است.