حریت و زهد ابوذر
نوشته شده به وسیله ی نور الزهراء در تاریخ 90/12/2:: 12:10 صبح
عثمان دو غلام را با دویست دینار نزد ابوذر فرستاد که به ابوذر بگویید: عثمان به تو سلام می رساند و می گوید: این دویست دینار کمک هزینه تو باشد. ابوذر گفت: آیا به مسلمانان دیگر آنچه برای من فرستاده، داده است؟ گفتند: نه، گفت: من یک مسلمانم، آنچه برای من هست باید برای همه مسلمانان باشد. گفتند: عثمان می گوید که این دینارها از مال شخص من است.
ابوذر گفت: من از مال او بی نیازم، و من از غنی ترین مردمانم. غلامان گفتند: خدا عاقبت خیر بدهد چگونه غنی ترین کس هستی، با آن که در خانه ات کمترین چیزی یافت نمی شود. ابوذر گفت: زیر آن اکاف (پارچه یا زینتی که روی حیوان می اندازند) که می بینید نان جویی هست، با این دینارها چه کنم؟ من بی نیازم به ولایت علی بن ابی طالب(ع) و عترت هادی و مهدی و راضی و مرضی او، آنان که به حق هدایت می کنند و به حق عدالت می کنند. 1
درحدیث دیگری است که آن دو غلام گفتند: «ای اباذر هدیه خلیفه را بپذیر، که او به ما وعده داده که اگر بپذیری ما را آزاد کند، ابوذر گفت: اگر بپذیرم شما هر دو آزاد می شوید، اما من بنده او خواهم شد، و حریت شما به عبودیت من تمام خواهد شد.» 2
1- روضه الواعظین، ص 284
2- سفینه البحار،ج 1، ص 802
کلمات کلیدی :