ولایت بهار
نوشته شده به وسیله ی نور الزهراء در تاریخ 90/12/27:: 12:46 عصر
ولایت بهار
مثل وابستگى جهان خلقت به حجت خدا، مثل وابستگى انسان به هواست. قوام وجود انسان به هواست. جایى که هوا نباشد، انسان، توان بودن ندارد. امام هم اگر نباشد، جهان خلقت، تاب ماندن ندارد. امام، حجت خدا در دنیا وولى خدا بر مردم است ودر نظام خلقت ولایت تکوینى وتشریعى دارد.
این ها را باید بدانى تا بدانى که در انتظار که هستى. در انتظار او که آسمان به یارى او ایستاده است(1) وزمین به یمن وجود او گیاه مى رویاند. او که دلیل بودن همه ى هستى وبهانه ى آفرینش است. او که از عصاره ى عصمت آفریده شده، از آلودگى خطا در امان است واز کدورت گناه، پاک(2) وولایت او، یعنى اطاعت محض از او؛ یعنى آن که او را در امور زندگى ات، چه فردى وچه اجتماعى از خودت دخیل تر بدانى واطاعت از او را اطاعت از خدا بدانى.(3) این همان ولایتى است که خدا به آن فرمان داده است. معناى همان (أطیعوا الله وأطیعوا الرسول وأولى الأمر منکم) است.(4) یعنى که چون قطره اى در جویبار زلال ولایت جارى شوى ودل به مسیر هدایت او بسپارى.(5) در هر صراطى که راه مى نماید، با تمام وجود قدم نهى وباور کنى که تنها او صراط مستقیم است(6) ومهرش را در ذره ذره ى وجودت به ودیعه بگذار تا روزى که این مهر، جواز از ورود تو به وادى سعادت شود.
باید یقین داشته باشى که دوستى او، یعنى دوستى خدا (7) ومهر او، یعنى مهر خدا (8) ودشمنى ومخالفت با او، یعنى دشمنى ومخالفت با خدا.(9) آن وقت مى بینى که در غیبت او چه سرگردان وحیران مانده اى؛ مى دانى که او هست. اگر نبود حجت خدا بر روى زمین، زمین اهلش را در خود فرو مى برد(10) وآسمان در هم مى پیچید. مى دانى که او هست، اما در پس پرده ى غیبت، تو را مى بیند وراه مى نماید، اما از پشت حجاب غیبت؛ مثل خورشیدى پشت ابر، مى دانى که هست ومى دانى که به نورش دنیا را روشن مى کند.
وچه قدر دلت مى خواهد که این ابر کنار برود وخورشید را با همه ى وجودت حس کنى. چه قدر دلت مى خواهد که بیاید ودیدگان تو به دیدار جمالش روشن شود. بیاید وبر کوچه هامان قدم نهد وقدمگاهش را ببوسى وبر چشم نهى وآن را توتیاى دیده سازى.
چه قدر فیض خدا در این گوشه ى خلقت جارى است؛ که خدا امام را ظرف وجود معنوى انسان ها قرار داد وچه قدر حکمت او لایتناهى است، آن گاه که امام را در پرده ى غیبت کشید وچه قدر لطف ومهر مى بارد که حتى در غیبت هم، ما را تنها نگذاشت وزنجیره ى ولایت را همواره متصل نگاه داشت تا در دوران تاریک غیبت ودر هجران بهار، راه را گم نکنیم وسبز بودن را از یاد نبریم
کاش که بیاید وبهارى الهى را در دل هاى تک تک مان به پا کند وما چشم دوخته در آینه ى معرفتش وشناساى قدر والایش، سر به اطاعت محضش نهیم وجان وسر به رهش فدا کنیم. خوشا روزى که بیاید آن سراسر مهر، آن لطف ازلى، آن محبت جارى وآن حقیقى ترین بهار.
چه قدر فیض خدا در این گوشه ى خلقت جارى است؛ که خدا امام را ظرف وجود معنوى انسان ها قرار داد وچه قدر حکمت او لایتناهى است، آن گاه که امام را در پرده ى غیبت کشید وچه قدر لطف ومهر مى بارد که حتى در غیبت هم، ما را تنها نگذاشت وزنجیره ى ولایت را همواره متصل نگاه داشت تا در دوران تاریک غیبت ودر هجران بهار، راه را گم نکنیم وسبز بودن را از یاد نبریم وآینه ى اطاعت محض را که خصلت دایمى انسان است در برابر شیطان منهیم، با او باشیم وبه راه او قدم زنیم، سبز وبهارى بمانیم، معناى گل هاى خوبى را در یادها نگه داریم وآماده شویم که آمدن بهار سخت نزدیک است.
پی نوشت:
1- ر.ک:ص 17، پاورقى 7.
2- مفاتیح الجنان،ص 900: (عصمکم الله من الزلل وأمنکم من الفتن)
3- ر.ک:ص 33، پاورقى 5.
4- نساء (4) آیه ى 52.
5- مفاتیج الجنان، ص 905: (واجعلنى ممن... یسلک سبیلکم)
6- ر.ک:ص 33، پاورقى 6.
7- مفاتیح الجنان،ص 901، (ومن والاکم فقد والى الله)
8- همان، ص 901: (ومن أحبکم فقد أحب الله
9- همان، ص 901: (ومن عاداکم فقد عادى الله)
10- ملاصدرا، شرح اصول کافى، ج 2، ص 487: (لو بقیت الأرض بغیر امام لساخت)
منبع: کتاب روح بهار
نویسنده: منیره زارعان
کلمات کلیدی :