سفارش تبلیغ
صبا ویژن

توسل به حضرت زهرا (ع)

توسل به حضرت زهرا (ع)

توسل به حضرت زهرا


ام ایمن از زنان بسیار بلند مرتبه و عالیقدر صدر اسلام است

که همواره در خدمت خاندان نبوت بود،

پس از آنکه فاطمه(علیهاالسلام) از دنیا رفت ام ایمن آنچنان ناراحت بود که دیگر نمی توانست در مدینه بماند

بنابراین عازم مکه شد، در راه در بیابان جحفه ،

تشنگی بر او غلبه کرد و آبی نیز به همراه نداشت و تشنگی او آنچنان شدید گردید که به حد خطر مرگ رسید.

در این لحظه متوجه خدا گردید

و در حالی چشمش پر از اشک بود عرض ‍ کرد:

یا رب اتعطشنی و انا خادمه بنت نبیک :

پروردگار من ! آیا مرا تشنه می گذاری با اینکه من کنیز دختر پیامبرت (فاطمه) هستم .

پس از دعا، دلوی از آسمان پر از آب بهشت بر او نازل شد، از آن آب آشامید و تا هفت سال دیگر تشنه و گرسنه نشد.

 


حضرت زهرا دلش از یاس بود



عشق من پاییز آمد مثل پار

باز هم ما بازماندیم از بهار

احتراق لاله را دیدیم ما

گل دمید و خون نجوشیدیم ما

باید از فقدان گل خونجوش بود

در فراق یاس مشکی‌پوش بود

یاس بوی مهربانی می‌دهد

عطر دوران جوانی می‌دهد

یاس‌ها یادآور پروانه‌اند

یاس‌ها پیغمبران خانه‌اند

یاس در هر جا نوید آشتی‌ست

یاس دامان سپید آشتی‌ست

در شبان ما که شد خورشید؟ یاس

بر لبان ما که می‌خندید؟ یاس

یاس یک شب را گل ایوان ماست

یاس تنها یک سحر مهمان ماست

بعد روی صبح پرپر می‌شود

راهی شب‌های دیگر می‌شود

یاس مثل عطر پاک نیت است

یاس استنشاق معصومیت است

یاس را آیینه‌ها رو کرده‌اند

یاس را پیغمبران بو کرده‌اند

یاس بوی حوض کوثر می‌دهد

عطر اخلاق پیمبر می‌دهد

حضرت زهرا دلش از یاس بود

دانه‌های اشکش از الماس بود

داغ عطر یاس زهرا زیر ماه

می‌چکانید اشک حیدر را به راه

عشق معصوم علی یاس است و بس

چشم او یک چشمه الماس است و بس

اشک می‌ریزد علی مانند رود

بر تن زهرا گل یاس کبود

گریه آری گریه چون ابر چمن

بر کبود یاس و سرخ نسترن

گریه کن حیدر که مقصد مشکل است

این جدایی از محمد مشکل است

گریه کن زیرا که دخت آفتاب

بی‌خبر باید بخوابد در تراب

این دل یاس است و روح یاسمین

این امانت را امین باش  ای زمین

نیمه‌شب دزدانه باید در مغاک

ریخت بر روی گل خورشید خاک

یاس خوشبوی محمد داغ دید

صد فدک زخم از گل این باغ دید

مدفن این ناله غیر از چاه نیست

جز دو کس از قبر او آگاه نیست

گریه بر فرق عدالت کن که فاق

می‌شود از زهر شمشیر نفاق

گریه بر طشت حسن کن تا سحر

که پر است از لخته خون جگر

گریه کن چون ابر بارانی به چاه

بر حسین تشنه‌لب در قتلگاه

خاندانت را به غارت می‌برند

دخترانت را اسارت می‌برند

گریه بر بی‌دستی احساس کن

گریه بر طفلان بی‌عباس کن

باز کن حیدر تو شط اشک را

تا نگیرد با خجالت مشک را

گریه کن بر آن یتیمانی که شام

با تو می‌خوردند در اشک مدام

گریه کن چون گریه ابر بهار

گریه کن بر روی گل‌های مزار

مثل نوزادان که مادر‌مرده‌اند

مثل طفلانی که آتش خورده‌اند

گریه کن در زیر تابوت روان

گریه کن بر نسترن‌های جوان

گریه کن زیرا که گل‌ها دیده‌اند

یاس‌های مهربان کوچیده‌اند

گریه کن زیرا که شبنم فانی است

هر گلی در معرض ویرانی است

ما سر خود را اسیری می‌بریم

ما جوانی را به پیری می‌بریم

زیر گورستانی از برگ رزان

من بهاری مرده دارم ای خزان

زخم آن گل در تن من چاک شد

آن بهار مرده در من خاک شد

ای بهار گریه‌ بار نا امید

ای گل مأیوس من یاس سپید

سید احمد عزیزی

 


اللهم صل علی علی ابن موسی الرضاالمرتضی

الامام التقی النقی و حجتک علی من فوق الارضو من تحت الثری

الصدیق الشهید صلوة کثیرة تامة

زاکیة متواصلة متواترة مترادفة کافضل ما صلیتَ علی احد من اولیائک


سلظان سریر ارتضاء ما را بس

فرزند علی مرتضی ما را بس

در روز جزا که مزد هر کس بدهند

پاداش غلامی رضا ما را بس


پ ن: امروز که این نوشته براتون فعال میشه ، من توی حرم امام رضا(علیه السلام) نائب الزیارتون هستم.

 




کلمات کلیدی :
زیارتنامه حضرت زهرا سلام الله علیها جهت دریافت کد کلیک کنید