یک نفر منتظر آمدن چلچله هاست
نوشته شده به وسیله ی نور الزهراء در تاریخ 91/1/23:: 10:9 عصر
یک نفر منتظر آمدن چلچله هاست
بچهها، روز بخیر! باز عید آمده است
فصل زیبای بهار
فصل شادی و سرور،
پشت یک پنجره اما، افسوس،
یک نفر چشم به راهست
یک نفر منتظر آمدن چلچله هاست
یک نفر پنجره را بسته به روی گل سرخ
یک نفر بسته به زنجیر غم است
قلب تنگش پردرد،
پر حسرت، پر یاس،
بچه ها!
یک نفر، پشت یک پنجره رو به خدا
چشم بر راه کسی است.
دستهایش به دعا، چشمهایش پر اشک
منتظر مانده به راه
بچه ها!
زندگی قصه یک برگ گل است
مثل یک شبنم پاک
مثل یک کوچه تنگ،
زندگی در نفس چلچله هاست
زندگی در نگه روشن و پرشور شماست
- غنچه های گل سرخ-
از صدای لب خندان شما میروید
بچه ها، من دیشب
شعری از خنده پرشور شما میگفتم
ناگهان دفتر من،
پر شد از عطر گل مریم و عطر گل یاس،
دفترم میخندید
خواستم با قلم احساسم
بسرایم ز غم چلچله ها، بسرایم ز غم لاله سرخ،
ناگهان دفتر من،
پر شد از رایحه خوب و دلانگیز اذان
دفترم، غرق شد از واژه نور
پر شد از عاطفه پنجره ها
بچه ها، یک نفر چشم به راهست
یک نفر منتظر آمدن چلچله هاست
«یک نفر چشم به راه پدر است»
آن که با چلچله ها رفت به اوج
آن که در راه خدا گشت شهید
یک نفر پنجره را بسته به روی گل سرخ
یک نفر چشم به راه پدر است
باز عید آمده است
بچه ها خنده کنید
چشم امید همه سوی شماست
چشم امید همه چلچله ها
چشم امید گل لاله سرخ
چشم امید همان یک نفری
که کنون
منتظر آمدن چلچله هاست
منبع:تبیان
در صورت عدم مشاهده عکس اینجا کلیک نمایید.
کلمات کلیدی :