از دلنوشته های سرباز روح الله...
نوشته شده به وسیله ی نور الزهراء در تاریخ 91/2/3:: 12:7 عصر
فاز اول زندگی:
تو کوچه های سرد...به امید وصل یار...
خدایا خسته شدیم...مارو ببر پیش خودت ،اما نه!
یادت نره!نه اینطوری،قولای شب قدر رو به یاد داری...
دلای شکسته رو به یاد داری...
.
.
راستی با آوازای دیشبت فرشته سومم شدی...
یکی خوبی هارو ده برابر می نویسه ...
چپیه بدی هارو یه برابر البته راستیه رییسه ...
تو هم همراه اونا هرجا هستم خیالت با من است...
با چهره ملوس دوست داشتنیت ،با من بمان مدام با فرشته ها بساز گاهی برایم بخوان...
تا غربت دنیا را سر کنیم و بسلامت برگردیم...
فاز دوم مرگ:
وقتی به خواب بریم برا همیشه...
نه همیشه همیشه...
بلکه میلیونها سال ...شاید بشه...
اونوقت خواب شیرین پاره نمیشه...
فرشته ها میرن برا همیشه...
قیامت که بشه ،بیدار میشیم...
دیگه خواب شیرین تموم میشه..
فاز سوم آخرت:
زندگی شروع میشه...
اینجا چقدر دل انگیزه ...
آسمون صاف و قشنگه...
همه جا چراغونی ،جوی آب پرنده ها،همسایه ها...
سلام!!!توکجا اینجا کجا...
پ ن : دعامون کنین...همین...
کلمات کلیدی :