سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علی بلورچی هستم با 101 گناه...

علی بلورچی هستم با 101 گناه...

شهید علی بلورچی

اول فقط یک اسم بود. «علی بلورچی»؛ اسمی مثل بقیه اسم ها. قرار شد برویم سراغ مادر و برخی رفقایش و پرونده ای درباره اش کار کنیم. تا اینجای ماجرا، این هم مثل بقیه کارها بود. باید می فهمیدیم اهل کجا و چند سالش بوده، کجا و چقدر درس خوانده، چطور عازم جبهه شده، اخلاق و رفتارش چطور بوده، کی و کجا شهید شده و از این جور اطلاعات.
یک روز که مثل همه روزها بود پیک بسته ای آورد که ظاهراً مثل همه بسته های دیگر بود. یک آلبوم از عکس های علی، یکسری نامه و یک دفترچه... و آه از این دفترچه!
روی جلدش نوشته بودند؛ دفترچه محاسبات نفس شهید علی بلورچی
.

علی صفحه اولش نوشته بود:
بسم الله الرحمن الرحیم
اعوذ باالله من الشیطان الرجیم
قال الله العظیم فی کتابه الکریم
اقراء کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیباً.
«من استوی یوماه فهو مغبون»

و از اینجا بود که ورق برگشت و ماجرا عوض شد. حالا دیگر علی بلورچی فقط یک اسم نبود، یک راز بود، رازی بزرگ.
از روز پنج شنبه 22 آذر ماه سال 1363، شروع کرده بود به محاسبه نفس و نوشتن گناهانش! گناهان که چه عرض کنم... بعضی هایش ... بگذریم، خودتان باید بخوانید تا بفهمید. نمی دانم وقتی این 101 گناه یا لغزش را می خوانید چه حسی به تان دست می دهد و عکس العملتان چیست اما راستش را بخواهید، من خندیدم! حسابی هم خندیدم! به خودم خندیدم چون دیدم کاری از گریه ساخته نیست.
شناسنامه اش می گفت اسمش مهران است اما وقتی رفت جبهه گفت صدایم کنید علی.
نامه هایش را اینطور امضاء می کرد؛ الاحقر علی بلورچی. در برخی نامه ها هم نوشته علیرضا.
خطش آن قدر زیبا هست که بتوان یکی از نامه هایش را قاب کرد.
وصیتنامه اش دو خط هم نمی شود! نوشته؛
ولا تکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم انفسهم
تنها یک چیز برایتان بنویسم که خیلی زحمت کشیدم و ناله کردم و شب زنده داری(به اصطلاح شما) کردم اگر شهید شدم باید بگویم: «فزت و رب الکعبه»

شاید بپرسی چرا علی بلورچی؟ زندگی پرفراز و نشیب شخصی و خانوادگی، رتبه پنج کنکور، دانشجوی الکترونیک دانشگاه شریف، شاگرد خاص آیت الله حق شناس و گمنام بودن عمدی وی برای انتخابش کافی بود.
به گمانم بهتر است برویم سر اصل مطلب. آنچه در ادامه می خوانی 101 مورد از محاسبات نفس علی است. جوانی که وقتی شهید شد 21 سال بیشتر نداشت. اگر قرار باشد ما هم دفترچه ای برای محاسبه خودمان... بگذریم!
این شما و این رازی به نام علی بلورچی و لیستی از گناهان، قصور و لغزشهایش!
1. نماز صبح را بی حال خواندم و اصولاً حال نداشتم و خیلی بی حال زیارت عاشورا خواندم.
2. خواب بر من غلبه کرد.
3. یاد امام زمان علیه السلام کم بودم و هستم.
4. الفاظ زائد زیاد به کار بردم.
5. مشارطه نکردم.
6. زود عصبانی می شوم.
7. شهوت شکم داشتم.
8. ریا کردم.
9. حب دنیا داشتم.
10. حضور قلب در سر نماز خیلی کم بود.
11. خود را بهتر از آنچه هستم به دیگران نمایاندم.
12. نفس را در رفاه قرار دادم و در مضیقه نبود.
13. دروغ گفتم.
14. برای غیر خدا کار کردم.
15. یاد دنیا بودم.
16. تقوا نداشتم.
17. وقت را زیاد تلف کردم.
18. امروز تماماً معصیت و غفلت بود.
19. نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را با حال نخواندم.
20. ذکر را با توجه زیاد نمی گفتم.
21. شاید غیبت کردم.
22. نفس در آرامش بود.
23. خدا را ناظر بر اعمالم ندیدم.
24. غیبت شنیدم.
25. کنترل زبان کم بود.
26. تندخویی کردم.
27. کم فکر کردم.
28. به آنچه علم داشتم عمل نکردم.
29. درسم را خوب نخواندم.
30. خیلی صحبت بیخود کردم و همین سبب شد که حالت غفلت از خدا داشته باشم.
31. یاد مرگ و قیامت و روز جزا نبودم.
32. خود را بزرگ جلوه دادم.
33. دخالت در امور معصیت آلود کردم.
34. مراقبت از چشم خیلی کم بود.
35. بی وضو خوابیدم.
36. میل زیادی به ریا داشتم و امور را آن گونه جلوه می دادم که حقیقت نداشت تا سببی برای خوشحالی نفس شود.
37. حب مقام داشتم و آنرا نیز ارضاء کردم.
38. معاشرت با افراد غیر لازم کردم.
39. خود بزرگ بینی و عجب داشتم.
40. از فرصتهایم خیلی کم بهره بردم و استفاده خوبی نکردم.
41. به طور جدی یاد مرگ نبودم.
42. زیاد به یاد امام زمان روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء نبودم.
43. با نفس درگیر نبودم.
44. کبر داشتم و به خود مغرور شدم.
45. ذکر درونی و برونی خیلی کم بود و اگر هم بود بی توجه بود.
46. دقت در اعمال و فکر قبل از آنها کم بود و یا اصلاً نبود.
47. زخم زبان زدم.
48. قرآن کم خواندم.
49. در مهلکه سقوط قرار گرفته ام.
50. خواطر نفسانی کنترل نشد.
51. نمازها را با علاقه و شوق نخواندم.
52. در جهت خود سازی گام برنداشتم.
53. در حال موتورسواری حب دنیا تاثیر گذاشت و موجب شد معصیت کنم.
54. یقین و اخلاص نبود.
55. توجیه می کردم معاصی ام را.
56. تواضع و زهد نبود.
57. کمبود شخصیت داشتم و با خود بزرگ نمایی سعی در جبران آن داشتم.
58. خوف نداشتم.
59. گستاخی داشتم و حیا نداشتم.
60. ایذاء مومن نمودم.
61. نماز را در حالت خواب خواندم و اصولاً به یاد مولایم نبودم.
62. دعای عهد را نخواندم.
63. عبرت از احوالات دنیا نگرفتم.
64. حب دنیا خیلی دارم و حقیقتاً نفس در کنترل شیطان است و نه در کنترل خودم.
65. واجبات را متوجه نبودم.
66. دقت در نیات وجود نداشت.
67. نفس خیلی طغیان کرد.
68. قلب متوجه خداوند تبارک و تعالی نبود.
69. آمادگی برای مرگ وجود نداشت.
70. احساس مسئولیت کم بود.
71. نظم کم بود.
72. تفکر و تعمق وجود نداشت.
73. چشم آزاد بود و بیهوده به اطراف نگاه می کرد و گاهی به محارم الهی برمی خورد که متاسفانه حتماً بر قلب نیز تاثیر سوء گذاشته است.
74. ذکری که موجب صعود شود وجود نداشت.
75. آنچه نباید می گفتم، گفتم.
76. شهوت خواب پیدا کردم.
77. ریا کردم و خواستم سواد خود را به رخ دیگران بکشم.
78. در حال خنده نوعی غفلت در خود احساس کردم.
79. در مقابل روی کردن دنیا سوی خودم سست بودم و دائماً در ذهنم بود.
80. تعارف و تمجیدها وسوسه می نمودند.
81. پناه بردن به حضرت حق تعالی و استغاثه حقیقی از او کم بود.
82. عشق به خداوند را تقویت ننمودم.
83. حالت انابه وجود نداشت.
84. دعا را به علت کسب صفات رذیله در روز و سریع خواندن، با توجه کامل نخواندم.
85. چند شبی است که سوره واقعه را بی رغبت می خوانم.
86. با آنکه می دانستم دارم اشتباه می کنم اما اشتباه کردم.
87. چند مورد عجله و شتابزدگی وجود داشت.
88. علاقه به مدح دیگران وجود داشت.
89. حفظ سرّ نشد.
90. سوز و ناله کم بود.
91. بصیرت نبود.
92. توسل و ارتباط با عالم قدس خوب نبود.
93. هنگام غروب خوابیدم که حال و صفای قلب گرفته شد.
94. شهوت خودش را خیلی فعال نشان می دهد، باید مراقب بود.
95. اگر عنایتی شده بود در اول صبح به واسطه خواب بعد از نماز کم شد.
96. توجه به باطن امور و حضور قلب و توجه به نفس چه هنگام وسوسه و چه غیر آن خیلی کم بود، لذا در دام شیطان افتادم و علی الخصوص در دامهایش حب دنیا بود که شدیداً متاثر شدم. آن گونه که در نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا و اوقات ما بین اینها تماماً ذهنم مشغول به دنیا بود. لذا از خداوند نجات خود را خواهانیم که ای مولای ما خودت به فریاد ما برس و شیطان و حب دینا را از ما بگیر.
97. حجابهای قلب خیلی زیاد بود و امروز این مطلب برای عقل درک شد.
98. زهد و فقر و اخلاص کم بود.
99. انقطاع از دنیا نبود بلکه برعکسش بود.
100. احساس نمودم که تا چه حد زیادی بین من و رب حق حجاب وجود دارد.
101. خود را همه کاره جلوه دادم و شیطان از این راه خوب موفق شد.



کلمات کلیدی :
زیارتنامه حضرت زهرا سلام الله علیها جهت دریافت کد کلیک کنید