معلم جدید...

معلم جدید...

بوی دسته گلی که روی صندلی معلم گذاشته بودند، فضا را پر کرده بود.

کلاس بدون معلم آن‌قدر ساکت بود که معاون مدرسه حظّ کرده بود.

درِ کلاس باز شد. آقای مدیر وارد شد و همه سر پا ایستادند.

معلم جدید پشت سرش آمد.

آقای مدیر معلم جدید را معرفی کرد و برگشت.

همه نشستند. معلم جدید، دسته گل را روی میز گذاشت و نشست،

دفتر کلاس را برداشت:

ـ خب، حاضر غایب می‌کنم تا بهتر شما را بشناسیم، عباس رحمانی،

ـ حاضر.

ـ امید جنتی،

ـ شهید شده.

معلم از کلاس رفت و هرگز بازنگشت.

بعداً بچه‌ها شنیده بودند که گفته بود: ماندن در این کلاس‌ها خجالت دارد.

هفته بعد هم که وصیت‌نامه‌اش را در مزار شهدا خواندند، همین جمله را نوشته بود.

معلم شهید

لینک عکس در صورت عدم مشاهده



کلمات کلیدی :
زیارتنامه حضرت زهرا سلام الله علیها جهت دریافت کد کلیک کنید