کودک حق شناس و پیر کور دل
نوشته شده به وسیله ی نور الزهراء در تاریخ 91/8/30:: 10:14 عصر
کودک حق شناس و پیر کور دل
عبد الله بن الحسن
دفاع از حق و فداکاری در راه حقیقت بیش از آنکه به وضعیت جسمانی افراد مربوط باشد به روحیه و باورهای فرد وابسته است.
در گزارش هایی که از کربلا در تاریخ مانده مواردی به چشم می خورد که قطعاً روح بلند است که جسم ناتوان را به ان حماسه سازی کشانده است.
مواردی مثل حماسه ی سعید بن عبدالله آن پیرمرد مدافع حسین (علیه السلام) یا حماسه ی حبیب ابن مظاهر.
از تمام این موارد حیرت انگیز تر حماسه ای است که کودکی نابالغ آفرید
گزارش فداکاری او اینگونه است:
در این هنگام ( وقتی حسین در قتلگاه افتاده بود ) عبدالله بن حسن علیه السلام) که نوجوانی نابالغ و در زیبایی همانند ماه شب چهارده بود از پیش زنان بیرون آمد تا کنار عمویش حسین علیه السلام ایستاد. زینب دختر علی علیه السلام خود را به او رساند تا او را نگه دارد .
حسین علیه السلام به خواهرش فرمود: خواهرم او را نگه دار. عبدالله نپذیرفت و به شدت مقاومت کرد و گفت: به خدا، از عمویم جدا نمی شوم. اَبجَربن کعب با شمشیر به طرف حسین علیه السلام حمله کرد
آن نوجوان گفت یابن الخبیثه اَتقتُلُ عمی؟ اَبجَر شمشیری حواله کرد و عبدالله دستش را مقابل آن گرفت و دستش جدا شده و به پوست اویزان گردید. عبدالله صدا زد ای مادر.
امام حسین علیه السلام او را در آغوش کشید و فرمود: ای برادرزاده بر آنچه پیش آمد صبر کن و امید خیر از سوی خدا داشته باش.خداوند تو را به پدران شایسته ات رسول خدا و علی بن ابیطالب و حمزه و جعفر و حسن بن علی ملحق می کند.در این هنگام حرمله تیری رها کرد و ان کودک را در آغوش عمویش به شهادت رساند.
اللهوف 173
شیخ صدوق از عمروبن قَیس مِشرَقی نقل می کند که گفت:
من و پسر عمویم در منطقه قصر بنی مُقاتل خدمت حسین علیه السلام رسیدیم و بر او سلام کردیم
پسر عمویم به آن حضرت گفت:
این سیاهی محاسن شما، در اثر خضاب است یا رنگ موی شماست؟ فرمود: خضاب است زیرا موی ما بنی هاشم زود سفید می شود.
سپس از ما پرسید: برای یاری من آمده اید؟ گفتم من پیرمردی هستم که بدهی ام بسیار و عیالم فراوان است، چون نمی دانم که کار شما به کجا می انجامد، می ترسم که امانت مردم ضایع شود، پسر عمویم نیز مانند من این سخن را به زبان اورد.
حسین فرمود: پس از اینجا بروید تا فریاد مرا نشنوید و اثری از من نبینید که هر کس فریاد ما را بشنود و یا از دور سیاهی یا شبح ما را ببیند ولی به ما جواب ندهد و به فریاد ما نرسد بر خدای عزیز و بلند مرتبه است که او را با صورت در آتش اندازد .
شیخ صدوق ثواب الاعمال 309
با اینکه یکی از آن دو نفر می توانست عهده دار پرداخت دیون دیگری شود تا دیگری به یاری امام بشتابد، عافیت طلبی آنان و جلوه نمایی لذات دنیوی در پیش چشمانشان آنان را از رسیدن به سعادت و تمتّعات اخروی بازداشت
البته افراد دیگری هم در این ردیف می گنجند.
کلمات کلیدی : کربلا شهید عبد الله بن الحسن عبدالله بن الحسن امام حسین علیه الس