سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ماجرای ازدواج شهید احمدی روشن

این شناخت من در زمان قبل از ازدواج بود و من نمی دانستم که ایشان به این اندازه شوخ طبع و خنده رو هستند، گفت: ولی ایشان بعد از ازدواج آدم دیگری شدند یعنی دقیقا همان حرف امام که می فرمایند انسان باید در زندگی شخصی وجهه شاد و خندان داشته باشد، در ایشان بود

شهید مصطف احمدی روشن و پسرش

شهید مصطفی احمدی روشن متولد سال 1358 و دانش‌آموخته دانشگاه صنعتی شریف،که یکی از مدیران نیروگاه نطنز اصفهان در بخش تامین کالا و خرید تجهیزات هسته ای در بخش غنی سازی بود،در 21 دی ماه 1390 به طور ناجوانمردانه توسط عوامل دشمنان نظام جمهوری اسلامی ترور شد و به شهادت رسید.

آنچه در ادامه مطلب می خوانید سخنان پدر،مادر و همسر شهید احمدی‌روشن در 6بهن‌ماه در برنامه "دیروز، امروز، فردا" است.

در ابتدای این برنامه محمدرضا کاشفی مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه شهید بهشتی به صورت تلفنی سخن می‌گفت، در خصوص موج تغییر رشته دانشجویان به رشته فیزیک هسته‌ای اظهار داشت: آنچه در دانشگاه‌ها اتفاق افتاده است، یک حرکت جدی و خود‌جوشی است که بعد از شهادت شهید احمدی روشن اتفاق‌ افتاده است. و ‌با درخواست‌های مکرر دانشجویان برای تغییر رشته از رشته‌های مختلف به رشته‌ فیزک هسته‌ای مواجه هستیم که برای این تغییر رشته بسیار مصمم هستند و این درخواست‌ها هر روز بیشتر می‌شود. 

ایشان اظهار امیدواری کرد که انشاءالله برای ترم جدید مشکلات تغییر رشته دانشجویان از طرف مسئولین دانشگاه برطرف شود.

مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه شهید بهشتی تاکید کرد: دشمن باید ببیند صدها احمدی روشن راه این شهید را ادامه خواهند داد.

در شروع صحبت با خانواده شهید، پدر و مادر و همسر شهید احمدی روشن با سلام و درود به رهبر انقلاب و آرزوی طول عمر رهبر معظم انقلاب صحبت را شروع کردند.

خداوند نظر لطفش به خانواده ما بود که مصطفی را به ما داد و فکر نمیکنم که خودم اینجا کاری کرده باشم و این لطف خداوند بوده که چنین نعمتی را به من داده بود و من همیشه شاکرش بودم. خانواده ما خانواده ای مذهبی بود که پدرش به حلال و حرام و ما نیز به مسائل دینی توجه داشتیم
پدر شهید احمدی روشن در مورد ویژگی های شخصیتی مصطفی در پاسخ به مجری گفت: مصطفی احمدی روشن در 17 شهریور سال 1358 به دنیا آمدند در خانواده ای مذهبی که این مذهبی بودن از طرف مادر به سادات می رسد. مصطفی تحصیلات ود را تا مدرک دیپلم درهمدان و به واسطه دوستان مومن و مذهبی که در این شهر داشت رتباطش با دین بیشتر از قبل شد. پدر بارزترین ویژگی شخصیتی فرزندش را "خوش رو بودن" از زمان بچگی تا زمان شهادتش بیان کرد.

مادر شهید احمدی روشن در مورد نحوه تربیت مصطفی گفت: خداوند نظر لطفش به خانواده ما بود که مصطفی را به ما داد و فکر نمیکنم که خودم اینجا کاری کرده باشم و این لطف خداوند بوده که چنین نعمتی را به من داده بود و من همیشه شاکرش بودم. خانواده ما خانواده ای مذهبی بود که پدرش به حلال و حرام و ما نیز به مسائل دینی توجه داشتیم و از همان بچگی هم او را با مراسم های مذهبی آشنا کرده بودیم و خودش نیز به این مراسم ها علاقه ی زیادی داشت به گونه ای که همیشه می گفت دوست دارد خانه ای را داشته باشیم که بتوانیم در آنجا هیئت برگزار کنیم.

مجری برنامه با اشاره به اینکه همسر شهید احمدی روشن در دانشگاه شریف در بسیج فعالیت داشته و از این طریق با مصطفی آشنا شده است خواست که از ویژگی های شهید از زمان قبل ازدواج و همچنین بعد از ازدواج بگوید.

همسر شهید احمدی روشن با اشاره به اینکه مصطفی معاون فرهنگی بسیج دانشگاه شریف و همیشه عضو فعال بسیج بود ادامه داد: من تنها به عنوان یک عضوی از بسیج بودم که عشقم این بود که با بچه های بسیج باشم. اما ایشان خیلی روی اهدافشان پافشاری می کردند و خیلی فعال بودند و حتی کانون نهج البلاغه و نوارخانه بسیج دانشگاه شریف و... را پایه گذاری کردند

همسر شهید احمدی روشن


وی درباره آشنایی با شهید روشن گفت: آگاهی از اعتقادات ایشان بیشتر به واسطه کارهایی بود که انجام می دادند یعنی برنامه هایی که به مناسبات گوناگون برگزار می کردند و ما ارتباط رو در رویی با ایشان نداشتم و بیشتر از اطرافیان در مورد شخصیت ایشان می پرسیدم که همه به اتفاق تاکید داشتند که ایشان خیلی پایبند اعتقاداتشان هستند و جایی نبود که کوتاه بیایند و اجازه بدهند که مسائل مهم زیر پا گذاشته شود.

همسر شهید روشن با بیان اینکه این شناخت من در زمان قبل از ازدواج بود و من نمی دانستم که ایشان به این اندازه شوخ طبع و خنده رو هستند، گفت: ولی ایشان بعد از ازدواج آدم دیگری شدند یعنی دقیقا همان حرف امام که می فرمایند انسان باید در زندگی شخصی وجهه شاد و خندان داشته باشد، در ایشان بود.

وی درباره ویژگی های مصطفی نیز گفت: می توانم به علاقه زیاد ایشان به خانواده خود اشاره کنم و اینکه خیلی مهربان بودند که شاید واژه خیلی برایشان کم باشد و همین طور که قبلا اشاره کردم زمانی که علیرضا مریض می شد من باید هم از ایشان پرستاری می کردم و هم از علیرضا و کلا شخصیت مهربانی داشتند.

و در ادامه مجری برنامه از پدر شهید در مورد 15 روز گذشته سوال کرد و پرسید که آیا در مقاطع زندگی تان فکر چنین مقطعی را می کردید؟

پدر شهید روشن پاسخ داد: تقریبا به من الهام شده بود که امکان دارد چنین مسئله ای پیش بیاید و در خانه وقتی که ایشان می رفت و من از عقب به او نگاه میکردم و قد و بالایش را نظاره میکردم که بسیار بچه رشیدی بود احساس می کردم که آخرین بارهای هست که او را می بینم و برای من این واقعیت مشخص شده بود و منتظر بودم.

مادر شهید روشن نیز در این رابطه گفت: چند ماه بود که این مسئله از ذهن من می گذشت و من سعی میکردم با صلوات فرستادن، چون فکر میکردم شیطان در من نفوذ کرده و قصد امتحان من در میزان پایبندی به اعتقاداتم را دارد و من اصلا در خواب هم یک لحظه دوری از مصطفی را نمی توانستم تحمل کنم ولی چند ماه بود که حدیث قدسی را به یاد می آوردم و زمانی که می دیدمش به این فکر میکردم که او به اندازه ای بزرگ شده است که اینجا جایی برایش نیست و اصلا به بودنش در این دنیا شک میکردم که با توجه به روحیاتش که من از او می شناسم و این که همه می گفتند خداوند گلچین می کند و بنده های خوبش را می برد او چگونه هنوز مانده است.

مادر شهید روشن در پاسخ به این سوال که در این مدت کدام یک از همدردی ها بیشتر به دل شما نشسته است و تسکین بیشتری به شما داده است؟ گفت: مردم که همه جای خودشان را دارند ولی مقام معظم رهبری صحبت هایشان واقعا تسکین دهنده بود و من در حضور ایشان گفتم که آقا من گریه نمی کنم که دشمنان شاد بشوند و آقا فرمودند دشمنان غلط میکنند که شاد شوند شما هر چقدر که دلتان می خواهد گریه کنید.

وی ادامه داد: همه همدردی می کنند در شهرستان ها مثلا در یزد کسانی پیش من آمده بودند که من حتی یک بار هم آنها را ندیده بودم و من خوشحال می شوم زمانی که می بینم فرزندم به جز جایگاهش در نزد خداوند چنین جایگاهی را در قلب مردمش دارد و بسیار افتخار میکنم.

مادر شهید همچنین افزود: من تا زنده هستم این روحیه را دارم و علاوه بر همه مردم من در حال حاضر دو مصطفی دیگر دارم که یکی پسر خودش و دیگری پسر خواهرش است و قول می دهم که با کمک دخترم و خانم قا و با دادن راهنمایی به آنها دو مصطفی دیگر بسازم که اسرائیل را به خاک بنشانند
مجری برنامه با بیان اینکه هزاران نفر برای تغییر رشته اقدام کرده اند از مادر شهید پرسید که این اقدام تا چه اندازه در این موقعیت برایشان تسکین دهنده است و چه احساسی دارند؟

مادر شهید احمدی روشن گفت: مصطفی هدفی داشت و من دلم می خواهد که این هدفش حفظ شود و راهش ادامه پیدا کند و در این کار به قدری پیش رفت که جانش را داد و وقتی می بینم که دیگران می خواهند راهش را ادامه بدهند خیلی خوشحال می شوم چون خودم همیشه همراهش بودم و او را منع نکردم.

مجری ضمن یادآوری نامه همسر شهید از طرف خانواده به مقام معظم رهبری در مورد قسمتی از نامه از همسر شهید سوال پرسید که وی در این خصوص گفت: مصطفی اهل تظاهر و شعار نبود و رهبر انقلاب  را خیلی قبول داشتند و وقتی من از ایشان سوال می کردم که در این مسئله شما نظرتان چیست؟ همیشه می گفتند که هرچه حضرت آقا بگویند و یعنی هیچ وقت شخص خاصی را نمی گفتند؛ شاید در بعضی از  مسائل سیاسی می گفتند کار فلان رجال اشتباه یا درست بود ولی در آخر زمانی که من می پرسیدم تمام اینها حرف چه کسی و پیرو چه کسی در آخر هستی و ایشان رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای را می گفتند .

وی ادامه داد: این نامه ای که من بیان کردم واقعا همان گونه ای بود که خودشان می خواستند و نظرشان بود و ایشان به هیچ فرقه و گروه و حزبی وابسته نبودند. دوستان بسیار متعددی از هر وجهه داشت ولی به هیچ کدام از این گروه ها وابستگی نداشتند و فقط چشمشان به سخنان آقا بود و آقای خامنه ای که تاکید فراوانی در فعالیت برای راه اندازی سایت نطنز داشتند و مصطفی تمام عشقش این بود که ابتدا برای رضایت آقامون امام زمان و بعد برای دلخوشی رهبرمان برای سایت فعالیت بکند و این اعتقاد قلبی شان بود و من آن را بیان کردم.

امام خامنه ای در منزل شهید احمدی روشن


مادر شهید روشن درباره روز تشیع جنازه گفت: مصطفی راه خودش را رفته بود و فکر نمی کنم که در شان مصطفی با آن مقامش که یک مادری را داشته باشد که فقط گریه بکند و برای همین وظیفه خودم دانستم که در همان جا و در همان حال که شور و شوق تشیع پیکر شهید را داشتند چند مسئله را روشن کنم که یکی از آنها که در مورد شهید قشقایی گفتم به این علت بود که مصطفی خیلی مخالف این بود که شهدا را طبقه بندی کنند و می گفت مادر خداوند خودش می داند که چه شهیدی چه جا و مقامی دارد ولی پیش ملت ما شهدا همه باید جا و مقامشان یکی باشد و تفاوتی گذاشته نشده باشد ولی در روز اول دیدم که اینها اشتباه کردند و این که غرضی در این کار نبود ولی اشتباهی اسم شهید قشقایی را نیاورده بودند و این یکی از درخواست هایش بود که گفتم و دیگری که من در آنجا اعلام کردم این بود که واقعا مصطفی پشتوانه دولت بود و همه کاری را برایش انجام میداد ولی اصل خط و مشیش آقا بودند یعنی حضرت آقا پیشوا و مقتدایش بودند.

پدر شهید روشن درباره این که دشمنان چرا دارند نخبگان و جوانان ما را به شهادت می رساند گفت: نسل اول که کار خودشان را انجام دادند و از مرحله جنگ گذشتند و وارد مرحله سازندگی شدند که به جای خودش انجام شد و شهدایی را داد و اما نسل سوم که مصطفی احمدی ها بودند که الان دشمن یک جبهه بخصوص ایجاد کرده که آن جبهه علم و فناوری است مخصوصا جبهه هسته ای است. دشمن می بیند که الان کسی که در مقابل آنها ایستاده همین نسل سوم است که علم و فناوری در ایران را به اوج خود می رساند و فکر می کند که می تواند با کشتن مصطفی احمدی روشن ها جلوی این کار را بگیرد و آنها پیشرفت کارشان را در کشتن می بینند ولی آنها خیال باطل می کنند و ما می دانیم که با کشتن یکی از ما، دیگران روح و یک جان تازه می گیرند و در نهایت یک حرکت تازه شروع می شود.

وی ادامه داد: این که اگر یک نفر مثل مصطفی احمدی روشن کشته می شود در مرحله اول همین دانشگاه شریف که مصطفی درس می خوانده 300 نفر با دست و قلم خودشان تقاضای تغییر رشته از هر رشته ای که دارند به رشته فیزیک هسته ای می دهند و بعد در دانشگاه های دیگر به همین نحو یعنی آنها حتی نتوانسته اند یک قدم به جلو بروند بلکه قدم ها به عقب رفته اند.

مادر شهید روشن در پاسخ به سوال مجری که پرسید عامل اصلی جنایت الان چه می کند پاسخ داد:دشمن از کار خود پشیمان شده است چون درست برنامه ای که او پیش برده است نتیجه عکس داده و دشمن می خواست ترسی را در مردم ایجاد بکند و همچنین در همکاران مصطفی سستی ایجاد بکند ولی موفق نشده و می بینیم که همه ایران در شور و شوق است و خیلی از افراد که شک داشتند که به دنبال این کار بروند یا نه حالا مطمئن شدند که باید بروند و راهش را ادامه بدهند .

روند کاری ایشان بعد از آخرین ترور خیلی سریع تر و بیشتر شد و هرچی بود در درون خودشان بود ولی باتوجه به کارهایشان که میدیدم و فشردگی کارشان معلوم بود که می خواستند عکس کاری که دشمنان دوست داشتند انجام بدهند و مصطفی بعد از دیدن این ترور ها کارش بیشتر شد
مادر شهید همچنین افزود: من تا زنده هستم این روحیه را دارم و علاوه بر همه مردم من در حال حاضر دو مصطفی دیگر دارم که یکی پسر خودش و دیگری پسر خواهرش است و قول می دهم که با کمک دخترم و خانم آقا مصطفی و با دادن راهنمایی به آنها دو مصطفی دیگر بسازم که اسرائیل را به خاک بنشانند.

همسر شهید روشن در مورد واکنش شهید در مقابل ترور ها و اتفاق هایی که برای همکارانش اتفاق می افتاد ضمن بیان این نکته که به علت مشغله کاری شهید احمدی روشن مدت زیادی را با ایشان نبودند و بیشتر در زمان تعطیلی با ایشان صحبت میکردند گفت:  نظر ایشان در مورد این ترورها همان نظری بود که همه مردم داشتند و روند کاری ایشان بعد از آخرین ترور خیلی سریع تر و بیشتر شد و هرچی بود در درون خودشان بود ولی باتوجه به کارهایشان که میدیدم و فشردگی کارشان معلوم بود که می خواستند عکس کاری که دشمنان دوست داشتند انجام بدهند و مصطفی بعد از دیدن این ترور ها کارش بیشتر شد.

همسر شهید روشن ادامه داد: ایشان نمی خواستند که من و فرزندشان یا خانواده در مورد کارهایشان نگران بشویم و اجازه نمی دادند که این مدت کمی که در منزل هستند ما ناراحت باشیم و دوست داشت که از آن فضا بیرون بیاید و یک همسر و یک پدر باشد.

 

پدر شهید نیز گفت: رابطه مصطفی با پسرش یک رابطه دوستانه بوده و پسرش همواره در تماس تلفنی خود با او قصد شاد کردن پدر را داشته و رابطه اش با پسرش ضمن حفظ مرزهای پدر و پسری یک رابطه بسیار دوستانه بوده است.

پدر شهید روشن درحالی که گریه  می کرد گفت: پسرش رفیق نیمه راهی بوده است و مادر شهید هم در مورد شاد بودن پسرش بیان کرد که علیرضا هم خوش رو بودن را از پدرش یاد گرفته است.

مادر شهید در مورد فعالیت های احمدی روشن گفت: مصطفی گاهی هفته ای یک بار به خانه می آمد و خودش می گفت در حین کار گاهی روی دستگاه خوابمان می برد.

وی ادامه داد: در سایت ها نوشته بودند که مصطفی یک هفته قبل از شهادت با سران آژانس جلسه داشته و آن وقت زمانی که سران کشورها از این جنایت شکایت می کنند می گویند ما او را نمی شناسیم! اگر شما او را نمی شناسید پس چگونه اعلام می کنید با وی جلسه داشته اید؟!

همسر شهید در پاسخ به این سؤال که تحلیل شما از عکس العمل های خارجی نسبت به این موضوع چیست گفت: این حرفی است که مردم می زنند ، می گویند خون مصطفی خون خاص بوده آنقدر که در قاهره ، غزه و سوریه برایش مراسم می خواهند بگیرند. این یعنی مصطفی فرا ملی است. مصطفی هر کاری می کرد فقط و فقط با خدا معامله می کرد و نتیجه اش را هم دید.

پدر شهید روشن در مورد پیام احمدی روشن به قشر دانشجو نیز گفت: او این کار را با خونش امضاء کرده و از شما قشر دانشجو توقع دارد تا راهش را ادامه دهید و نگذارید خون او پایمال شود و شهادت او حول محور سه پیام است :

1.جریان هسته

2. انتخابات

3.نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه

مصطفی میخواهد به همه بگوید در هر پست مقامی که هستید کارتان را درست انجام دهید.

روحش شاد و یادش گرامی

اللهم الرزقنا توفیق الشهادة

منبع: تبیان
فرآوری: رها آرامی



کلمات کلیدی : ماجرای ازدواج شهید احمدی روشن
زیارتنامه حضرت زهرا سلام الله علیها جهت دریافت کد کلیک کنید