سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سخنران خائن 2

قسمت اول

از ماشین پیاده­‌اش کردند و روی موتور نشاندند و رفتند تا پاکستان. حدود صد و پنجاه کیلومتر راه بود. ایشان می­‌گوید هر کجا آن­ها پیاده شدند که آب بخورند، به من فقط اجازه­‌ی یک مشت آب می­ دادند. وقتی که فهمیده ­بود به دست چه کسانی گرفتار شده، به حضرت صدیقه کبری(س) عرض کرده­ بود: "یک کاری کنید آبرویم نرود، آبروداری کنیم. حالا هرطور هم شد، بشود".

خب در راه با نهایت شجاعت با آن­ها برخورد کرد. ایشان به دست عوامل ریگی گرفتار شده ­بود؛ آن­ها یک مجموعه بزرگی از شیعیان را از هر طرف ­دزدیده بودند. در آن­جا هم شکنجه و شلاق برقرار بود و با فاصله­‌هایی، سر می‌­بریدند. ایشان تعریف می­ کرد که یک نوار سخن­رانی در اصفهان که خیلی هم سرو صدا داشت را ابتدا پخش می‌­کردند. سخنرانی علنی که نوارهایش را همه­‌جا برده‌­اند. لعن و سبّ کرده ­بود. هروقت می­‌خواستند سر یک نفر را ببُرند، این نوار را می­‌گذاشتند، خون­شان به جوش می‌­آمد و بعد، سر می­‌بریدند. خُب ثوابش برای آن آقایی که سخنرانی کرد و آن­هایی که پای منبر خندیدند و کف زدند! آن­هایی که تشویق کردند، آن­هایی که دعوت کردند، ثوابش به آن­ها هم می­‌رسد!ایشان به حساب همان حرفی که با حضرت زهرا(س) عرض کرده ­بود، تمام این حوادث را به خوبی پشت سر گذاشته‌­بود. همه را در یک کنار می­‌نشاندند، سر یک نفر را می‌­بریدند که بقیه را هم آزار بدهند. آن­ها به ایشان گفته بودند ما نمی­‌دانیم تو چه طوری هستی! همه­ این­هایی که می­‌بینی این­جا هستند، همه­ شما که می­‌گویید شیعه هستید، همه­‌شان مشرک هستند. وقتی پای مرگ می‌­آید، می­‌افتند به دست و­ پای ما و التماس می­‌کنند و قسَم می‌­دهند. هرکار بتوانند، می‌­کنند تا کشته نشوند. ما هم برای این که نشان می­‌دهند که مشرک هستند، حقد و کینه­‌مان بیشتر می­‌شود. آن نوار لعن و نفرین را هم که می­‌گذارند.

در هر صورت، در این مدّت هم که آن­جا بود، چون باسواد بود، ناگزیر با آن­ها زیاد بحث می­‌کرد و آیه و حدیث برایشان می­‌خواند. به برکت آن توسّل به حضرت صدیقه طاهره، یکی از مریدان آن­ها، کمی به ایشان تمایل پیدا کرده ­بود. یعنی احساس کرده ­بود حرف­های ایشان، حق است. هم‌­او، یک روزی ایشان را نجات می­‌دهد و الان هم در خراسان، در یکی از شهرستان­های کوچک، امام جمعه است. اگر همه آن جمع توسّل می­‌کردند، همه­‌شان نجات پیدا می­‌کردند.

همین یک حادثه کافی است، هرچند که صد نمونه از این دست، شنیده‌­ایم که مثلاً یک نفر به خودش بمب می­‌بندد و می‌­رود داخل یک مسجد تا صد نفر، دویست نفر شیعه را تکّه پاره ­کند. این کار، صدها عامل دارد. آمریکا هست، اسرائیل هست، عربستان سعودی هم هست، من هم با آن منبر و اظهاراتم، یک عامل هستم که کمک می­‌کنم. لااقل ما نکنیم. حالا در داخل این شهر، هزار جای دیگر می­‌کنند، من این را نکنم. من به قتل عام شیعه کمک نکنم. رهبر هم که فتوا دادند، حکم کردند به حرمت.

ما در سابق جلساتی داشتیم، با دوستان صحبت می­‌کردیم، می­‌گفتیم تو در بند رضای خدایی یا هر کاری دلت می­‌خواهد، می­‌کنی؟ اگر خواست دلت مهم است، پس هر کاری می­‌خواهی بکن! خدا که در کار نیست. اما اگر در بند رضای خدایی، من شک دارم. چون می­‌بینم یک مرجع تقلید، دو مرجع تقلید، بلکه بیشتر این حرکت را حرام دانسته‌­اند. شک می­‌کنم در بند رضای خدا باشی. وقتی یک نفر، دو نفر از مراجع، چنین حرفی زده­‌اند و از حرمت سخن گفته­‌اند، آدم شک در رضای خدا می­‌کند. شما دربند رضای خدا هستی یا نیستی؟

آیت‌الله محمدعلی جاودان

 

به نظر شما سخنرانی که نوار ضبط شده ی او زمینه ساز سر بریدن شیعیان می گردد، خائن به اسلام و ائمه ی هدی نمی باشد؟

 



کلمات کلیدی : به نظر شما سخنرانی که نوار ضبط شده ی او زمینه ساز سر بریدن شیعیان می گردد، خائن به اسلام و ائمه ی هدی نمی باشد؟

سخنران خائن 1

گاهی کسانی که عنوان دوستی دارند، حرام­‌های خیلی روشن و مسلّم را انجام می‌­دهند.

البته اگر واقعاً دوست بود که این کارها را نمی­ کرد و به حرام آلوده نمی­‌شد، به بی

­ادبی آلوده نمی­‌شد، به بی­‌حیایی آلوده نمی­‌شد.

یک آقای بزرگواری است که الان در استان خراسان، امام جمعه است. ایشان یک طلبه­

فاضل و خیلی باعرضه بوده و دو سه زبان خارجی هم آموخته بود و آرزو می­‌کرد که

برای کارهای تبلیغی به کشورهای خارجی برود. یک ­وقت فرمایشات رهبر را گوش

می­‌کند که از ایشان سؤال کردند که اگر شما در این مقام رهبری نبودید، دلتان می­

خواست که چه کاری انجام بدهید؟ ایشان فرموده بودند که دلم می­‌خواست بروم در یک

روستا و کار آخوندی بکنم.

 

ایشان، اوّلین­‌بار که این حرف را شنیده، از آن آرزو که امیدوار بود برای کارهای

تبلیغی به کشورهای خارجی برود، دست برداشت و گفت خُب می­ رویم به یک روستا.

به سیستان و بلوچستان رفت. اوّل که به آن روستا وارد شده بود، کسی جواب سلامش را

هم نمی­ داد. اما باقی ماند و حوصله کرد. خوش اخلاقی و خدمت نشان داد. آرام آرام

اهالی این روستا به او علاقه‌­مند شدند، اهالی آن روستا به او علاقه­‌مند شدند، این­جا

می­ توانست کار بکند، آن­جا می­‌توانست کار بکند، از این طرف می­‌بردنش، از آن

طرف می­‌بردنش.

 

یک­ دفعه که به روستایی رفته بود، مثلاَ پنجاه کیلومتر آن طرف­‌تر، هنگام برگشت،

پشت ماشین که نشسته و کمی از آن منطقه دور شده بود، یک نفر اسلحه­‌ای را پشت

گردنش می‌­گذارد و می­‌گوید آقا کنار بایست. ایشان فکر می­‌کند بچه­‌های بسیج هستند

و دارند با او شوخی می­‌کنند. ولی دید خیلی جدّی است.

ادامه دارد........

 

بقیه مطلب را اینجا مطالعه بفرمایید

 

 

به نظر شما سخنرانی که نوار ضبط شده ی او زمینه ساز سر بریدن شیعیان می گردد، خائن به اسلام و ائمه ی هدی نمی باشد؟



کلمات کلیدی : به نظر شما سخنرانی که نوار ضبط شده ی او زمینه ساز سر بریدن شیعیا

پیامبر به آمدن ربیع بشارت داده بود یا به آمدن ابوذر؟

بشارت پیامبر به بهشت، در مورد پایان ماه صفر نبوده است

نقل می‌شود پیامبر(ص) فرموده «هر کسی مرا به خروج ماه صفر بشارت دهد من او را به بهشت بشارت می‌دهم» درحالی‌که منظور حدیث چنین نیست  ...

چند سالی است اواخر ماه صفر که می‌شود مردم برای هم پیامکی می‌فرستد که محتوای پیامک حدیثی از پیامبر(ص) است که «هر کسی مرا بخروج ماه صفر بشارت دهد من او را به بهشت بشارت می‌دهم.»

 

البته این مطلب در «المراقبات» میرزا جواد آقا ملکی تبریزی صفحه 37 آمده ولی آنجا هم سندی برای آن ذکر نکرده است و در هیچ یک از جوامع روائی شیعه و سنّی و کتب معتبر روائی سندی برای بشارت به پایان ماه صفر از سوی پیامبر (ص) وجود ندارد.

 

در این مطلب بنا داریم ضمن بیان متن کامل حدیث، منظور صحیح حدیث را که برگرفته از یک حدیث است، بیان کنیم تا معلوم شود که ما منظور حدیث را اشتباهی متوجه شده‌ایم.

 

 

متن عربی حدیثی که مردم در این روزها استفاده کرده و بین خود می‌چرخانند، به این شرح است: «فَمَنْ بَشَّرَنِی بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ الْجَنَّة»

 

اما این بخشی از حدیث است؛ یعنی جا دارد که متن کامل حدیث بررسی شود. متن کامل حدیث در دو کتاب شیخ صدوق(ره) یعنی معانی الأخبار ص 205 و علل الشرایع، ج1، ص175 آمده است.

 

متن کامل حدیث بدین شرح است:

 

«عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ ص ذَاتَ یَوْمٍ فِی مَسْجِدِ قُبَا وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ عَلَیْکُمُ السَّاعَةَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَلَمَّا سَمِعُوا ذَلِکَ قَامَ نَفَرٌ مِنْهُمْ فَخَرَجُوا وَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ یُحِبُّ أَنْ یَعُودَ لِیَکُونَ أَوَّلَ دَاخِلٍ فَیَسْتَوْجِبَ الْجَنَّةَ فَعَلِمَ النَّبِیُّ ص ذَلِکَ مِنْهُمْ فَقَالَ لِمَنْ بَقِیَ عِنْدَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ إِنَّهُ سَیَدْخُلُ عَلَیْکُمْ جَمَاعَةٌ یَسْتَبِقُونَ فَمَنْ بَشَّرَنِی بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ الْجَنَّةُ فَعَادَ الْقَوْمُ وَ دَخَلُوا وَ مَعَهُمْ أَبُو ذَرٍّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فَقَالَ لَهُمْ فِی أَیِّ شَهْرٍ نَحْنُ مِنَ الشُّهُورِ الرُّومِیَّةِ فَقَالَ أَبُو ذَرٍّ قَدْ خَرَجَ آذَارُ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ ص قَدْ عَلِمْتُ ذَلِکَ یَا أَبَا ذَرٍّ وَ لَکِنِّی أَحْبَبْتُ أَنْ یَعْلَمَ قُومِی أَنَّکَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ کَیْفَ لَا یَکُونُ ذَلِکَ وَ أَنْتَ الْمَطْرُودُ عَنْ حَرَمِی بَعْدِی لِمَحَبَّتِکَ لِأَهْلِ بَیْتِی فَتَعِیشُ وَحْدَکَ وَ تَمُوتُ وَحْدَکَ وَ یَسْعَدُ بِکَ قَوْمٌ یَتَوَلَّوْنَ تَجْهِیزَکَ وَ دَفْنَکَ أُولَئِکَ رُفَقَائِی فِی الْجَنَّةِ الْخُلْدِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ.

 

 

ابن عبّاس گوید: روزى پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله به چند تن از اصحابشان که در مسجد قبا در خدمت وى بودند، فرمودند: «نخستین شخصى که اکنون بر شما وارد شود مردى از اهل بهشت است»؛ چون این سخن را از آن بزرگوار شنیدند، گروهى از ایشان برخاسته و بیرون رفتند و هر یک از آنان قصد داشت که سریعتر مراجعت نماید تا خود نخستین وارد شونده باشد و در نتیجه بهشتى گردد.

 

پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله به نیّت آنان پى‏برد و به باقى مانده اصحابش که نزد وى بودند فرمود: «بزودى چند تن بر شما وارد مى‏شوند که از جهت زودتر رسیدن در حال سبقت از یکدیگرند، پس هر کدام از آنان که مرا به خروج «آذار» مژده دهد اهل بهشت است»، سپس آنان که بیرون رفته بودند بازگشتند و أبوذر نیز همراهشان بود، آنگاه پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله به ایشان فرمود: «ما اکنون در کدام یک از ماه‌هاى رومى بسر مى‏بریم؟ أبوذر گفت: یا رسول اللَّه آذار به پایان رسیده است. پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: اى أباذر آن را مى‏دانستم و لیکن دوست داشتم قوم من بفهمند که تو مردى از اهل بهشت مى‏باشى و چگونه چنان نباشد، حال آنکه پس از من به دلیل علاقه‏ات به اهل بیتم تو را از حرم من دور گردانند و تنها زندگى خواهى نمود و تنها خواهى مرد و قومى که عهده دار مراسم کفن و دفنت بشوند بسبب تو سعادتمند گردند و در بهشت جاودانى که به پرهیزگاران نوید داده شده همراه من خواهند بود.» (1)

 

 

پس همانطور که ملاحظه می‌شود بشارت پایان ماه آذار علامتی است برای معرفی ابوذر؛ در حقیقت پیامبر(ص) در قالب این جمله خواستند به اصحاب بفرمایند که جناب ابوذر(ع) از اهل بهشت است. پس به اصطلاح علم حدیث؛ در این حدیث مورد مخصص است یا به عبارت دیگر این حدیث قضیة فی‌الواقعة است یا به عبارت دیگر از این حدیث نمی‌توان الغای خصوصیت کرد؛ یعنی حدیث موردی است و قابلیت تعمیم ندارد و نمی‌تواند الان مورد استناد قرار گیرد.

 

ماه آذار همیشه برابر با ماه صفر نمی‌شود

 

 

 

علاوه بر این بفرض هم که اینگونه نبود؛ پیامبر(ص) فرمودند: «بخروج آذار»؛ آذار از ماه‌های رومی است (ماه هفتم از سال‌های سریانی و سومین ماه از ماه‌های رومی (مسیحی) یا اولین ماه بهار (مارس) از سال‌های مسیحی (میلادی) است) (2)

 

ماه‌های رومی نیز به لحاظ تعداد روزهای سال مانند سال‌های شمسی و میلادی 365 روزه است. پس در هر سال هر ماه رومی با یکی از ماه‌های قمری مطابق می‌شود و اینگونه نیست که همیشه آذار با صفر مطابق باشد. در واقع ماه آذار از حدود یک هفته مانده به اول فروردین شروع می‌شود و تا یک هفته مانده به اردیبهشت ادامه دارد.

 

پی‌نوشت:

1- معانی الأخبار ص205، علل الشرایع ج1 ص175

 

2- اقرب الموارد، ج1 و دهخدا

منبع:

http://borhan.blog.ir/1391/10/20/Explanation-about-a-SMS-that-might-you-wil-get-receive-next-few-days



کلمات کلیدی : پیامبر، به، آمدن، ربیع، بشارت، داده، بود، ابوذر

می آید ای دل منزل به منزل

 

می آید ای دل منزل به منزل *** از دل صحرا کاروان دل

 

کاروان آرام قدری آهسته *** ناقه زینب جامانده در گل

 

سالار زینب یابن الزهرا

 

چشم مادرها اشک دخترها *** آه خواهرها خود گواه است

 

کاروان گل با دو صد بلبل *** عازم به سوی قتلگاه است

 

سالار زینب یابن الزهرا

 

کسی ندیده ایها الناس *** چنین شکوه و شور و احساس

 

امید باغبان وصد گل *** پس از خدا به تیغ عباس

 

سالار زینب یابن الزهرا

 

آید یک خواهر با شش برادر *** پشت سر قاسم پیش رو اکبر

 

ناموس زهرا در دل صحرا *** با برادرها می کند سفر

 

سالار زینب یابن الزهرا

 

عجب عموی پرخروشی *** چه می فروشی باده نوشی

 

ولی بدون او نماند *** نه گوشواره ای نه گوشی

 

سالار زینب یابن الزهرا

 

وای اگر هجران آید به میان *** یا شود کمان یا بمیرد

 

وای از آن ماتم گر در این عالم *** بین نامحرم جا بگیرد

 

سالار زینب یابن الزهرا

 

می آید ای دل منزل به منزل

 

از دل صحرا کاروان دل

 

کاروان آرام قدری آهسته

 

ناقه زینب جا مانده در گِل

 

سالار زینب یابن الزهرا



کلمات کلیدی :

هیچ داری از دل مهدی خبر...

هیچ داری از دل مهدی خبر؟
 

گریه های هرشبش را تا سحر؟
 

اوکه ارباب تمام عالم است
 

 من بمیرم سر به زانوی غم است
 

شیعیان! مهدی غریب و بی کس است

 

جان مولا معصیت دیگر بس است

 

شیعیان! بس نیست غفلت هایمان؟

غربت و تنهایی مولایمان؟

 

ما عبید و عبد دنیا گشته ایم

 

غافل از مهدی زهرا گشته ایم

 

من که دارم ادعای شیعه گی

 

چه بگویم من به جز شرمندگی...


 



کلمات کلیدی :
<      1   2   3   4   5   >>   >
زیارتنامه حضرت زهرا سلام الله علیها جهت دریافت کد کلیک کنید