سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جشن تولد وبلاگ نور اهلبیت(علیه السلام) /مسابقه شماره *1*

سلام خدمت همراهان گرامی

وبلاگ نور اهلبیت امروز یک ساله شده است.

به همین مناسبت مسابقه ای را از کتاب نهج البلاغه برگزار می نماید.

مهلت شرکت در مسابقه 15 شهریور ماه 1391

جایزه: به نیت پنج تن آل عبا ( علیه السلام) ، 5 عدد شارژ دوهزار تومانی به پنج نفر

جواب های صحیح را در قسمت نظرات نوشته، بعد از پایان مسابقه قرعه کشی شده و به پنج نفر جایزه داده می شود.

 
 
1- در خطبه 86 نهج‌البلاغه، کدام‌یک از رذایل اخلاقی زیر مصداق شرک است؟
1) ارزش قائل شدن به افراد به‌خاطر پول و مقامشان
2) بت‌پرستی
3) ریاکاری و تظاهر
4) هواپرستی
 
2- در حکمت 57 نهج‌البلاغه، به‌عنوان ثروتی پایان‌ناپذیر معرفی شده است؟
1) عفّت
2) غیرت
3) مروّت
4) قناعت
 
3- در حکمت 368 نهج‌البلاغه، فلسفه کیفر و پاداش چه چیزی دانسته شده است؟
1) پی بردن به هدفمندی جهان آفرینش
2) درجه‌بندی انسان‌ها
3) رهاندن بندگان از عذاب و کشاندن به‌سوی بهشت
4) نمایاندن جوهره انسان‌ها
 
4- در خطبه 50 نهج‌البلاغه، چه چیزی به‌عنوان منشاء پدید‌آمدن فتنه‌ها دانسته شده است؟
1) هواپرستی
2) بدعت‌گذاری در احکام آسمانی
3) نفاق
4)موارد الف‌و ب

 
5- با توجه به حکمت 375 نهج‌البلاغه، مراحل جهاد به‌ترتیب کدام است؟
1) جهاد با دستان، سپس با زبان و آن‌گاه با قلب           
2) جهاد با قلب، سپس با زبان و آن‌گاه با دستان
3) جهاد با زبان و سپس با دستان و آن‌گاه با قلب
4) جهاد با اموال، سپس با جان‌ها و آن‌گاه با قلب
 
6- حضرت علی (ع) در حکمت 89 نهج‌البلاغه، راه اصلاح امور دنیا را چه می‌دانند؟
1) اصلاح میان خود وخدا     
2) اصلاح میان خود و مردم
3) اصلاح امور آخرت
4) گزینه‌های الف‌و ب
 
7- کم‌ترین حق خدا بر بندگان در حکمت 330 نهج‌البلاغه، چه چیزی معرفی شده است؟
1) نعمت‌های خدا را کوچک نشماریم               
2) گناهان خود را کوچک نشماریم
3) نماز را برپا داریم
4) از نعمت‌های الهی در گناهان یاری نگیریم
 
8- گرامی‌ترین مرگ‌ها طبق خطبه 123 نهج‌البلاغه، چه مرگی است؟
1) شهادت         
2) مرگ در راه طلب علم     
3) مرگ در نزد اهل و عیال   
4) مرگ با یاد خدا

 

..::   حکمت 330 مسؤولیت نعمت‌ها  ::..
وقال علیه السلام : أَقَلُّ مَا یَلْزَمُکُمْ لله أَلاَّ تَسْتَعیِنُوا بِنِعَمِهِ عَلَى مَعَاصِیهِ
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود:  کم‌ترین حق خدا بر عهده شما این‌که از نعمت‌هاى الهى در گناهان یارى نگیرید.
 
..::   حکمت 368   ـ  فلسفه کیفر و پاداش  ::..
وقال علیه السلام : إِنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ وَضَعَ الثَّوَابَ عَلَى طَاعَتِهِ، وَالْعِقَابَ عَلَى مَعْصِیَتِهِ، ذِیَادَةًلِعِبَادِهِ عَنْ نِقْمَتِهِ، وَحِیَاشَةًلَهُمْ إلَى جَنِّتِهِ
(عبادى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: همانا خداوند پاداش را بر اطاعت، و کیفر را بر نافرمانى قرار داد، تا بندگان را ازعذابش برهاند، و به سوى بهشت کشاند.


..::   حکمت 375  ـ  مراحل شکست در مبارزه  ::..
وعن أبی جُحَیْفَةَ قال: سمعت أمیرالمؤمنین علیه السلام یقول: أَوَّلُ مَا تُغْلَبُونَ عَلَیْهِمِنَ الْجِهَادِ الْجِهَادُ بِأَیْدِیکُمْ، ثُمَّ بِأَلْسِنَتِکُمْ، ثُمَّ بِقُلُوبِکُمْ؛ فَمَنْ لَمْ یَعْرِفْ بِقَلْبِهِ مَعْرُوفاً، وَلَمْ یُنْکِرْ مُنْکَراً، قُلِبَ فَجُعِلَ أَعْلاَهُ أَسْفَلَهُ، وَأَسَفَلُهُ أَعْلاَهُ.
(سیاسى، نظامى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (از ابى جحیفه نقل شد، گفت از امیر مؤمنان شنیدم که فرمود علیهم السّلام)  اوّلین مرحله از جهاد که در آن باز می‌مانید، جهاد با دستانتان، سپس جهاد با زبان، و آنگاه جهاد با قلبهایتان می‌باشد، پس کسى که با قلب، معروفى را ستایش نکند، و منکرى را انکار نکند، قلبش واژگون گشته، بالاى آن پایین، وپایین قلب او بالا قرار خواهد گرفت.
 
 

 پ.ن: انشاء الله در وبلاگ نور اهلبیت (ع) دو ماهی یک بار مسابقه برگزار می شود . به امید حضور گرم شما.

 

پاسخ سوالات مسابقه

 

سوال1: 3) ریاکاری و تظاهر

سوال2: 4) قناعت

سوال3: 3) رهاندن بندگان از عذاب و کشاندن به‌سوی بهشت

سوال4: 4)موارد الف و ب

سوال5: 1) جهاد با دستان، سپس با زبان و آن‌گاه با قلب

سوال6: 3)اصلاح امور آخرت

سوال7: 4) از نعمت‌های الهی در گناهان یاری نگیریم

سوال8: 1)شهادت

*****************************************

اسامی برندگان مسابقه به قید قرعه  

نفر اول: فاطمه کوچولوhttp://www.mtb.parsiblog.com 

نفر دوم: جوادhttp://javadghorban.parsiblog.COM/

نفر سوم:غزل صداقتhttp://khckdk.parsiblog.com  /

نفر چهارم: کوچولوی بزرگhttp://www.mtb2.blogfa.com

نفر پنجم: وروجک کوچولوhttp://mtb1.parsiblog.com

 با تشکر از همه شرکت کنندگان گرامی



کلمات کلیدی :

اسباب بازی میخواهی، برایت بیاوریم؟»

«علیرضا احمدی» نوجوان 10 ساله‌ای بود که در عملیات «رمضان» به همراه پدرش از مشهد برای درست کردن شربت به منطقه آمده بود. در پنجمین روز این عملیات که تعداد زیادی از رزمندگان به اسارت بعثی‌ها درآمدند، این پدر و پسر نیز اسیر می‌شوند.

آزادگان علیرضا احمدی اسیر 10 ساله

علی رضا احمدی اسیر 10 ساله آزاده

لینک عکس در صورت عدم مشاهده

او را در اسارتگاه از پدرش جدا کردند و به کاخ صدام بردند. از سویی دیگر تمام لحظاتی که علیرضا و پدرش از هم دور بود، پدر چنان در اسارتگاه اشک می‌ریخت، با سوز دل دعای توسل می‌خواند و بهانه علیرضا را می‌گرفت، که هنوز هم آن لحظات از یادم نرفته است.

بعثی‌ها، علیرضا را به بغداد و پادگان‌های مختلف بردند؛ آنها می‌خواستند با این کار بگویند که امام خمینی(ره) بچه‌ها را به جبهه می‌فرستد!
علیرضا در مقابل دوربین‌های داخلی و خارجی عراق قرار گرفت؛ افسران عراقی با زبان کودکانه از علیرضا ‌پرسیدند «آیا پشیمان نیستی که به مناطق جنگی آمدی؟ الان تو باید پیش مادرت بودی‌، بگو چه می‌خواهی؟ اسباب‌بازی می‌خواهی، برایت بیاوریم؟» آنها می‌خواستند علیرضا را تحت‌ تأثیر قرار داده و با احساسات او بازی کنند اما علیرضا این نوجوان 10 ساله در مقابل این هجمه‌ها تنها سخنی که گفت این بود «آیا می‌توانید یک قرآن برایم بیاورید؟» با همین چند کلمه نگاه بلند و روح بزرگ این نوجوان عیان شد و بعثی‌ها نتوانستند به اهداف خودشان دست پیدا کنند لذا بیش از یک ماه بعد علیرضا را پیش پدرش بازگرداندند. لحظات وصال این پدر و پسر صحنه تماشایی بود که جای دوربین‌ها برای ثبت این لحظات خالی بود
در اسارتگاه «موصل دو» باز شد؛ علیرضای کوچک که مرد بزرگ این امتحان بود، با قد کوتاهش از بین سربازان عراقی عبور کرد و وارد اسارتگاه شد و درآغوش پدرش آرام شد؛ اسرای دیگر که از پشت سیم‌ خاردارها و نرده‌ها شاهد این صحنه بودند با صدای بلند این بیت را زمزمه کردند که «یوسف گم‌گشته باز آید به کنعان غم مخور/کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور». روز وصال این پدر و پسر حال و هوای خاصی داشت به طوری که حتی برخی سربازان و فرماندهان عراقی با دیدن این صحنه گریه کردند؛ علیرضا در بدو وارد به اسارتگاه اذان زیبایی سر داد که یکی از دلنشین‌ترین اذان‌هایی بود که در طول عمرم شنیدم.

خاطره ای که خواندید توسط آزاده سرافرا حمید شمس‌اللهی، که هشت سال از عمر خود را در اسارتگاه‌های تنگ و تاریک بعثی‌ها روزگار را با آموزش زبان فرانسوی به اسرا گذرانده است  و امروز با گذشت 30 سال خاطرات شیرین خود را از آن روزها بیان کرده است.



کلمات کلیدی : اسیر آزاده موصل دو امام نقی (ع) آزادگان

شهدا دست ما رو هم بگیرید

ای شهید، ای آنکه بر کرانه ی ازلی و ابدی وجود برنشسته ای!

دستی برآر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش...

"سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی"

شهید شهدا

لینک عکس در صورت عدم مشاهده



ای شهدا به خاطر امام حسین علیه السلام دست ما رو بگیرید.


به دیدن شش گوشه شکسته پر می آییم                  اگر سرمان را خواهی بریده سر می آییم .

 

اللهم الرزقنا توفیق الشهادة



کلمات کلیدی :

خَمْسٌ بِخَمْس

حرام خواری

1- وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ 2- الَّذِینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَى النّاسِ یَسْتَوْفُونَ 3- وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ 4- أَ لایَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ 5- لِیَوْم عَظِیم 6- یَوْمَ یَقُومُ النّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ

ترجمه: به نام خداوند بخشنده بخشایشگر 1 ـ واى بر کم فروشان! 2 ـ آنان که وقتى براى خود پیمانه مى کنند، حق خود را به طور کامل مى گیرند. 3 ـ اما هنگامى که مى خواهند براى دیگران پیمانه یا وزن کنند، کم مى گذارند. 4 ـ آیا آنها گمان نمى کنند که برانگیخته مى شوند. 5 ـ در روزى بزرگ؟! 6 ـ روزى که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان مى ایستند.

شأن نزول: «ابن عباس» مى گوید:

هنگامى که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) وارد «مدینه» شد بسیارى از مردم سخت آلوده کم فروشى بودند، خداوند این آیات را نازل کرد و آنها پذیرفتند: و بعد از آن کم فروشى را ترک کردند.(1)

در حدیث دیگرى آمده است: بسیارى از اهل «مدینه» تاجر بودند و در کار خود کم فروشى مى کردند، و بسیارى از معاملات آنها معاملات حرام بود، این آیات نازل شد،

و پیامبر(صلى الله علیه وآله) آنها را براى اهل «مدینه» تلاوت فرمود،

سپس افزود: خَمْسٌ بِخَمْس: «پنج چیز در برابر پنج چیز است»!

عرض کردند: اى رسول خدا: کدام پنج در مقابل کدام پنج است؟!

فرمود: ما نَقضَ قَوْمٌ الْعَهْدَ إِلاّ سَلَّطَ اللّهُ عَلَیْهِمْ عَدُوَّهُمْ!

وَ ما حَکَمُوا بِغَیْرِ ما أَنْزَلَ اللّهُ إِلاّ فَشا فِیْهِمُ الْفَقْرُ!

وَ ما ظَهَرَتْ فِیْهِمُ الْفاحِشَةُ إِلاّ فَشا فِیْهِمُ الْمَوْتُ!

وَ لا طَفَّفُوا الْکَیْلَ إِلاّ مُنِعُوا النَّباتَ وَ أُخِذُوا بِالسِّنِیْنَ!

وَ لا مَنَعُوا الزَّکاتَ إِلاّ حُبِسَ عَنْهُمُ الْمَطَرُ!:

«هیچ قومى عهدشکنى نکردند، مگر این که خداوند دشمنانشان را بر آنها مسلط ساخت.

هیچ جمعیتى به غیر حکم الهى حکم نکردند، مگر این که فقر در میان آنها زیاد شد.

در میان هیچ ملتى فحشاء ظاهر نشد، مگر این که مرگ و میر در میان آنها فراوان گشت!

هیچ گروهى کم فروشى نکردند، مگر این که زراعت آنها از بین رفت و قحطى آنها را فرو گرفت!

و هیچ قومى زکات را منع نکردند، مگر این که باران از آنها قطع شد»!(2)

مرحوم «طبرسى» نیز در «مجمع البیان» در شأن نزول این آیات نقل کرده است:

مردى در «مدینه» بود به نام «ابو جهینه» که دو پیمانه کوچک و بزرگ داشت، به هنگام خریدن از پیمانه بزرگ استفاده مى کرد و به هنگام فروش از پیمانه کوچک (این سوره نازل شد و به او و امثالش هشدار داد).(3) 

تفسیر: واى بر کم فروشان! در این آیات، قبل از هر چیز کم فروشان را مورد تهدید شدیدى قرار داده، مى فرماید: «واى بر کم فروشان»! (وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ). این، در حقیقت اعلان جنگى است از ناحیه خداوند به این افراد ظالم، ستمگر و کثیف، که حق مردم را به طرز ناجوانمردانه اى پایمال مى کنند. «مُطَفِّفِینَ» از ماده «تطفیف» در اصل از «طَفَّ» گرفته شده که به معنى کناره هاى چیزى است، و این که سر زمین «کربلا» را وادى «طَفّ» مى گویند، به خاطر این است که: در ساحل «فرات» واقع شده، سپس به هر چیز کمى واژه «طفیف» اطلاق شده است، همچنین به پیمانه اى که پر نباشد یعنى محتوایش به کنارهاى آن رسیده اما مملو نشده است نیز همین معنى اطلاق مى شود، و بعد این واژه در کم فروشى به هر شکل و به هر صورت استعمال شده. «وَیْل» در اینجا به معنى «شرّ»، یا «غم»، و «اندوه» یا «هلاکت»، یا «عذاب دردناک»، و یا «وادى سخت و سوزانى در دوزخ» است، و معمولاً این واژه به هنگام نفرین و بیان زشتى چیزى به کار مى رود، و یا این که تعبیرى است کوتاه اما مفاهیم زیادى را تداعى مى کند. قابل توجه این که:

در روایتى از امام صادق(علیه السلام) آمده: خداوند «وَیْل» را درباره هیچ کس در قرآن قرار نداده، مگر این که او را کافر نام نهاده، همان گونه که مى فرماید:  

فَوَیْلٌ لِلَّذِیْنَ کَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ یَوْم عَظِیْم:

«واى بر کافران از مشاهده روز بزرگ».(4)

از این روایت استفاده مى شود: کم فروشى بوى کفر مى دهد!

از «عبداللّه بن مسعود» صحابى معروف نقل شده که گفت:

«نماز نیز قابل پیمانه است! کسى که کیل آن را به طور کامل ادا کند، خداوند پاداش او را کامل مى دهد، و هر کس از آن کم بگذارد، درباره او همان جارى مى شود که خداوند درباره «مطففین» (کم فروشان) فرموده».(5)

 در حدیث دیگرى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است:

«هنگامى که امیر مؤمنان على(علیه السلام) در کوفه بود، همه روز صبح در بازارهاى کوفه مى آمد، بازار به بازار مى گشت و تازیانه اى (براى مجازات متخلفان) بر دوش داشت، در وسط هر بازار مى ایستاد و صدا مى زد:

«اى گروه تجار! از خدا بترسید»! هنگامى که بانگ على(علیه السلام)را مى شنیدند هر چه در دست داشتند بر زمین گذاشته و با تمام دل به سخنانش گوش فرا مى دادند، سپس مى فرمود:

قَدِّمُوا الاِسْتِخارَةَ وَ تَبَرَّکُوا بِالسُّهُولَةِ، وَ اقْتَرِبُوا مِنَ الْمُبْتاعِینَ، وَ تَزَیَّنُوا بِالْحِلْمِ، وَ تَناهَوْا عَنِ الْیَمِینِ، وَ جانِبُوا الْکَذِبَ، وَ تَجافَوْا عَنِ الظُّلْمِ وَ أَنْصِفُوا الْمَظْلُومِینَ، وَ لاتَقْرَبُوا الرِّبا، وَ أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمِیزَانَ، وَ لاتَبْخَسُوا النّاسَ أَشْیائَهُمْ وَ لاتَعْثَوْا فِی الاْ َرْضِ مُفْسِدِینَ:

«بیش از هر چیز از خداوند خیر بخواهید،

و با آسان گرفتن کار بر مردم برکت بجوئید، و به خریداران نزدیک شوید،

حلم را زینت خود قرار دهید، از سوگند بپرهیزید، از دروغ اجتناب کنید،

از ظلم خوددارى نمائید، و حق مظلومان را بگیرید،

(و در مورد آنها انصاف به خرج دهید) به ربا نزدیک نشوید،

پیمانه و وزن را به طور کامل وفا کنید،

و از اشیاء مردم کم نگذارید، و در زمین فساد نکنید»!

و به این ترتیب، در بازارهاى «کوفه» گردش مى کرد،

سپس به «دار الإماره» باز مى گشت و براى دادخواهى مردم مى نشست.(6)

یکى از عوامل مهم نابودى و عذاب بعضى از اقوام گذشته، مسأله کم فروشى بوده است، که موجب به هم خوردن نظام اقتصادى آنها، و نزول عذاب الهى شده. حتى در روایات اسلامى در آداب تجارت آمده است: مؤمنان بهتر است به هنگام پیمانه و وزن کمى بیشتر بدهند، و به هنگام گرفتن حق خود، کمى کمتر بگیرند (درست بر عکس کار کسانى که در آیات فوق به آنها اشاره شده است که حق خود را به طور کامل مى گیرند، و حق دیگران را به طور ناقص مى پردازند).(7)

-------------------------------------------------------------------------------

 1 ـ «مجمع البیان»، ذیل آیه مورد بحث.

2 ـ تفسیر «فخر رازى»، جلد 31، صفحه 88 ـ همین مضمون را «ابوالفتوح رازى» و «مراغى» در تفسیرشان آورده اند ـ «بحار الانوار»، جلد 70، صفحه 370.

3 ـ «مجمع البیان»، جلد 10، صفحه 452.

4 ـ «اصول کافى»، مطابق نقل «نور الثقلین»، جلد 5، صفحه 527.

5 ـ «مجمع البیان»، جلد 10، صفحه 452. 

6ـ «کافى»، جلد 5، صفحه 151، باب «آداب التجارة»، حدیث 3 (با کمى اختصار).

7ـ به جلد 12 «وسائل الشیعه»، «ابواب التجارة»، باب 7، صفحه 290 مراجعه شود.



کلمات کلیدی :

خون شهیدان

شهید

ز خون شهیدان این کوه و دشت ...

                                   مگر می توان بی تفاوت گذشت؟؟؟

در صورت عدم مشاهده عکس اینجا کلیک نمایید.



کلمات کلیدی :
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
زیارتنامه حضرت زهرا سلام الله علیها جهت دریافت کد کلیک کنید