کودک و مسجد
دوران کودکی انسان نسبت به دیگر حیوانات ، طولانی تر و حساس تراست . کودک به مراتب، بیشتر از دیگر حیوانات به مراقبت و پرستاری والدین نیاز دارد.
سعدی دراین باره ، چنین سروده است ( سعدی ،گلستان،باب تعلیم و تربیت ):
هرکه در خردیش ادب نکنند
دربزرگی فلاح از او برخاست
چرب تر راچنانکه خواهی پیچ
نشود خشک ،جزبه آتش راست
انجام دادن مداوم تکالیف دینی و برخی از اعمال عبادی در اسلام بویژه نماز ، به تمرین در دوران کودکی نیاز دارد، تا پس از طی مراحل رشد جسمانی و رسیدن به حد بلوغ، در برگزاری آن احساس سنگینی و مسامحت بیجا به وجود نیاید و احیاناً به ترک آن منجر نشود.
در روایتی از امام صادق (ع) به نقل از پدر بزرگوارش ،چنین نقل شده است :
کان علی بن الحسین (ع)یأمر الصبیان ان یصلواالمغرب و العشاء جمیعاً و الظهر و العصر جمیعاً فیقال له یصلون فی غیر وقتها ، فیقول هو خیر من ان یناموا فیها
(حضرت امام زین العابدین (ع) همواره بچه ها را به برگزاری نماز مغرب و عشاء و ظهر و عصر ، فرمان می دادند . به حضرت گفته می شود که بچه ها نماز را درغیر وقت آن می خوانند . پس ایشان می فرمایند : آن بهتر از این است که در وقتش بخوابند) ( نوری ،مستدرک الوسائل ، ج3، 19).
مراد امام این است که آنان تکلیفی دراین خصوص ندارند بلکه منظور عادت وتمرین دادن آنان به نماز و رفع احساس سنگینی نسبت به نماز است .
مولی الموحدین حضرت علی (ع) درجملات کوتاه خود 1400 سال قبل فرمودند:« العادة طبع ثان» (عادت ،سرشت دوم است) (آمدی ،تصنیف غررالحکم و در رالکلم ،322).
« للعادة علی کل انسان سلطان عادت برای انسانها به منزله پادشاه و فرمانرواست آمدی ،تصنیف غررالحکم و دررالکلم،322)
«الفضیلةغلبة العادة » فضیلت نتیجه پیروزی برعادت است )(آمدی،تصنیف غررالحکم و دررالکلم ،322).
با اهتمام و التفاوت به نقش عادات در زندگی معنوی آینده کودکان است که ماهمواره خواهیم توانست فرزندان خود را به شاهراهای اسلامی هدایت کنیم و آنان را ازکجرویها و افتادن به دست اندازهای جاده ای رهایی بخشیم .
آنگاه راهزنان فریبنده و مهاجمان بافضولات فرهنگی ، یارای مقاومت با ایمان و اعتقاد راسخ آنان را نخواهند داشت .
اکنون بجاست این سئوال مطرح شود : با توجه به اهمیت عادت دهی کودکان درمساجد آیا اسلام درقبال مسجد روی کودکان چه دیدگاهی دارد؟
درجواب این سئوال ،باید گفت که درنگاهی به احادیث و روایات وارده با پاسخهای دوگانه ای مواجه می شویم :
1- احادیثی که ورود کودکان را به مسجد مکروه می شمارد.
2- احادیثی که دلیل برجواز حضور کودکان درمسجد، و تشویق بدان امراست .
در دو سه حدیثی که به طرق مختلف درباب کراهیت حضور کودکان درمساجد وارد شده است صرف نظر از اینکه تقدم و تاری در کلمات آنها مشاهده می شود چنین است :
« جنبوامساجدکم مجانینکم وصبیانکم » (حضرت رسول اکرم (ص) می فرمایند: از مساجدتان دیوانگان و کودکان خود رادورنگه دارید . (نوری ،مستدرک الوسائل ،ج1، 230)
البته، شماری از علما و اهل سنت از این حدیث حکم عدم جواز ورود کودک را به مسجد استنباط کرده و بدان فتوی داده اند .
قابسی از مالک نقل می کند: اگر کودک درسنین بازی و شیطنت است ،من ورود او را به مسجد جایز نمی دانم ( داغ،تاریخ تعلیم وتربیت دراسلام،123)
اما درمقابل این حدیف ما در ماخذ دینی شاهدیم که پیامبر(ص) و اصحاب ، بچه های خود را به مسجد می آورند.
نه تنها بچه های سه چهارساله بلکه زنان اصحاب با بچه های شیرخوار خود در نمازهای جماعت حاضر می شدند.
روایات نشان نمی دهند که پیامبر رحمت (ص) حتی دریک مودر برآنان یا بر والدین آنان نهیب زده یا به آوردن بچه هایشان به مسجد اعتراض کرده باشند .
بلکه برعکس ،عکس العملهایی که حاکی از تشویق و رضایت است ، ازجانب آن حضرت مشاهده می شد.
ابن عمر درباره پیامبر (ص) چنین می گوید:
« رایت روسل الله (ص) علی المنبر یخطب الناس ، فخرج الحسن فعثر ، فسقط علی وجهه، فنزل علی المنبر یرید اخذه ، فاخذه الناس فاتوا به، قال قاتل الله الشیطان : ان الولد فتنه و الله ماعلمت انی نزلت من المنبر حتی اتیت به »
(رسول خدا ص ) را دیدم که درمنبر برای مدم سخنرانی می کردند ( امام حسن(ع) ) درخروج از مسجد پایش لیز خورد وبه زمین افتاد .
حضرت از منبر پایینآمد تا او رابگیرد.
مردم او را گرفتند و به ایشان دادند .
حضرت (ص) فرمودند: خدا شیطان را بکشد.
واقعاً فرزند موجب آزمایش است .
به خدا قسم ، هیچ متوجه پایین آمدن از منبر نشدم ،تااینکه او به من رسانده شد)
هندی کنزالعمال ،ج16، 289
گاهی ، پیغمبر (ص) درحال سجده بودند، که امام حسن (ع) می آمدند و برپشت پیامبر (ص) می نشستند . پیغمبر (ص) به همان حال می ماندند و سجده را طول می دادند
(شریف قرشی ،زندگانی حسن بن علی (ع) ،ج1، 68)
شبی پیامبر (ص) نماز عشاء می گذاشتند و سجده ای بسیار دراز به جاآورند .
پس از پایان نماز، علت را ازایشان پرسیدند ،
پیامبر(ص) فرمودند: پسرم حسن برپشتم سوار بود، و ناراحت بودم که پیاده اش کنم (شریف قرشی،زندگانی حسن به علی (ع) ،ج1، 68)
حتی ابوقتاة انصاری روایتی که حاکی ازنهایت توجه پیامبر (ص) به کودکان دراثنای نماز است ، نقل می کند که شاید برای ما غیر منتظره بنماید . و
درصورت صحت روایت ممکن است آن را مغیر با اصل حضور قلب در نماز تلقی بنماییم .
اوچنین می گوید :«ان رسول الله (ص)کان یصلی و هو حامل امامه بنت زینب بنت رسول الله (ص) و لابی العاص بن ربیعه بن عبد شمس ،فاذاسجد وضعها و اذا قام حملها »
(همانا رسول خدا (ص)و همسر ابی العاص ،را دربغل می گرفتند و هنگام سجده،او را زمین می گذاشتند و در قیام،او را برمی داشتند) (عبدالباقی ،اللولو و المرجان ،ج1،109).
دو روایت دیگر که برحضور کودکان شیرخوار و خردسال در مسجد دلالت می کند،جالب توجه است .
صاحب مستدرک الوسائل ، ازکتاب عدةالداعی چنین نقل می کند:
(روزی رسول خدا(ص)بامردم نمازمی گزاردند که دو رکعت آخر را سبکتر کردند.
پس ازاتمام نماز ، مردم گفتند: یارسول الله ، متوجه سبک کردن نمازشدیم .
آیااتفاقی در نماز روی داد،
فرمودند: چطور مگر ؟
گفتند: دورکعت آخر را سبک برگزار کردید.فرمودند: آیا صدای گریه بچه را نشنیدید؟
و درحدیث دیگری هست که فرمودند: ترسیدم فکر پدرش بدان مشغول شود)نوری ،مستدرک الوسائل ،ج6، 503)
رسول خدا(ص) درحدیث دیگری نیز می فرمایند :
من به نماز می ایستم و می خواهم تا آن را طولانی سازم .
پس ،گریه کودکی را می شنوم.
وچون خوش نمی دارم که برمادر او سخت گیری کنم ،نماز را سبک برگزارمی کنم .
(بخاری ،صحیح ،ج1،1397 زبیدی ،مختصرصحیح البخاری ،108 ،بلاغی پیامبر رحمت ،23 .
درحدیث دیگری ضمن دلالت برحضور کودکان درمساجد چگونگی شرکت آنان درصفوف جماعت ،بدین گونه بیان شده است :
(جابر نقل می کند که امام باقر(ع) درباره کودکانی که درنماز واجب حضور می یابند پرسیدم .
حضرت فرمودند:آنان را در اخر صفهای جماعت باهم نگذارید ،بلکه جداگانه دربین بزرگسالان پراکنده سازید)
(طباطبائی بروجردی ،جامع احادیث الشیعة، ج 6، 459)
باتوجه به احادیث و روایاتی که یاد آور شدیم ،اگر جمع بندی صحیحی به عمل نیاید شاید این شبهه ایجاد شودکه احادیث مشمول نوعی تناقض گویی شده اند،درحالی که به هیچ وجه چنین نیست .صدور احادیثی از قبیل :«جنبوا مساجدکم مجانینکم وصبیانکم ....»نشان می دهد که این حدیث شریف ،کودکانی را درنظر دارد که درحرکات خود و درشیطنت و شلوغ کاری بسان دیوانگان عمل می نمایند و درصورت حضور درمسجد ، موجب آلودگی یا ایجاد بی نظمی غیرمتعارف درمسجد می شوند.این احتمال هم وجود دارد که درجامعه آن روز باتوجه به شرایط و عدم امکاناتی از قبیل پوشاک مناسب بچه،حضور کودکان چه بسا موجب آلودگی مسجد و حاضران درمسجد می شد.
طبق نظرفقیه بزرگوار شهید ثانی (ره) :«مراد کودکانی است که به طهارت آنان اعتمادی نیست یا اینکه خوب و بد را تشخیص نمی دهند اما بچه ممیزی که طهارت او مورد وثوق است و خودش نیز برنمازها مواظبت می نماید ،کراهیتی برآن متوجه نیست بلکه سزاوار است او را به آمدن مسجد تمرین دادهمچنانکه لازم است برای نماز تمرین وعادت داده شود »(عاملی ،الروضةالبهیة ،ج1، 96)
آیت الله شهید مطهری ،دریکی از گفتارهای خود در توضیح آیه:«وامر اهلک بالصلاةو اصطبر علیها»(طه 55/)
(اهلت را به نماز دستور بده و برنماز صبرکن)چنین بیان می کند:
«.....بچه هاا را ازکودکی باید به نمازتمرین داد....
بچه را باید درمحیط مشوق نماز خواندن برد .
این به تجربه ثابت شده است که اگر بچه به مسجد نرود،اگر در جمع نباشد نمازخواندن جمع را نبیند به این کار تشویق نمی شود.
چون اصلاً حضور درجمع مشوق انسان است
آدم بزرگ هم وقتی خودش را درجمع اهل عبادت می بیند
روح عبادت بیشتری پیدا می کند
بچه که دیگربیشتر تحت تأثیر است ...
باید با بچه های خودمان ، برنامه مسجد رفتن داشته باشیم ،تا بچه هابا مساجد ومعابد آشنا بشوند.
ماخودمان ازبچگی با مساجد ومعابد آشنا بودیم
در این اوضاع و احوال امروز چقدر به مسجد می رویم
که بچه های ما که هفت ساله شده اند به دبستان وبعد به دبیرستان و بعد به دانشگاه رفته اند
ولی اصلاً پایشان به مساجد نرسیده است بروند؟
خوب اینها قهراً از مساجد فراری می شوند
حالا،ممکن است بگویید وضع مساجد خراب است کثیف است
یا مثلاً یک روضه خوان می آید و حرف چنان و چنین می زند .
آنها را هم وظیفه داریم که درست بکنیم وظیفه که دریکجا تمام نمی شودوضع مساجد خودمان را هم باید اصلاح بکنیم
(مطهری ،گفتارهای معنوی ،94)
ازطرفی دیگر باید به نکته ظریف توجه داشت که منع بچه از مسجد ، با منع مادر او ازمسجد نیز ارتباط تنگاتنگی دارد .
مادران که معمولاً مسئولیت پرستاری و تربیت فرزندان را بیشتر از پدران به عهده دارند درمراعات چنین امری ، سالیانی را محکوم به خانه نشینی و محرومیت از مساجد الهی خواهند بود.
مادران بااین فرض باید به جرم مادربودن و پرستاری حداقل سه فرزند ،10 تا 12 سال از حضور درپایگاههایعظیم فکری ومعنوای اجتناب کنند، و درنهایت به آموخته های بیات خانه پدری و آموزشهای فراموش شده و منسوخ دوران تحصیلی قناعت نمایند.
بدیهی است چنین برداشتی درحوزه خدامحوری و علم مداری اسلامی جایگاهی ندارد و با نص صریح دینی مغایر است.
این نکته را هم باید اضافه کرد که هیچ وقت ،احتمال شلوغ کاری و شیطنت از جانب کودکان دور از انتظار نیست ،ودرصورت حضور درمساجد دررفع آرامش آن مقداری دخیل خواهند بود.
اما از باب « الاهم فالاهم » و نتیجه عادت پذیری کودک ، باید آن را تحمل کرد و درطراحی مساجد برای آنان نیز جایگاهی را متناسب با روحیه کودکی در نظر گرفت .
منبع: سایت راسخون
کلمات کلیدی :