مواردی را که ائمه با یک نگاه فردی را متحول ساخته اند :(6)
نوشته شده به وسیله ی نور الزهراء در تاریخ 90/10/1:: 4:31 عصر
8- بشر بن حارث بن عبدالرحمن مروزی » لقب الحافی و امام موسی بن جعفر(ع)
صدای ساز و آواز بلند بود . هرکس که از نزدیک آن خانه میگذشت ، میتوانست حدس بزند که در درون خانه چه خبرهاست ؟ بساط عشرت و میگساری پهن بود و جام میبود که پیاپی نوشیده میشد . کنیزک خدمتکار درون خانه را جاروب زده و خاکروبهها را در دست گرفته از خانه بیرون آمده بود ، تا آنها را در کناری بریزد . در همین لحظه مردی که آثار عبادت زیاد از چهرهاش نمایان بود ، و پیشانیش از سجدههای طولانی حکایت میکرد ، از آنجا میگذشت ، از آن کنیزک پرسید : صاحب این خانه بنده است یا آزاد ؟ " - " آزاد " - " معلوم است که آزاد است ، اگر بنده میبود پروای صاحب و مالک و خداوندگار خویش را میداشت و این بساط را پهن نمیکرد " رد و بدل شدن این سخنان ، بین کنیزک و آن مرد ، موجب شد که کنیزک مکث زیادتری در بیرون خانه بکند . هنگامی که به خانه برگشت ، اربابش پرسید : " چرا این قدر دیر آمدی ؟ " کنیزک ماجرا را تعریف کرد و گفت : " مردی با چنین وضع و هیئت میگذشت ، و چنان پرسشی کرد ، و من چنین پاسخی دادم " . شنیدن این ماجرا او را چند لحظه در اندیشه فرو برد ، مخصوصا آن جمله ( اگر بنده میبود از صاحب اختیار خود پروا میکرد ) مثل تیر بر قلبش نشست . بی اختیار از جا جست و به خود مهلت کفش پوشیدن نداد . با پای برهنه به دنبال گوینده سخن رفت . دوید تا خود را به صاحب سخن که جز امام هفتم حضرت موسی بن جعفر ( ع ) نبود رساند . به دست آن حضرت به شرف توبه نائل شد ، و دیگر به افتخار آن روز که با پای برهنه به شرف توبه نائل آمده بود ، کفش به پا نکرد . او که تا آن روز به " بشر بن حارث بن عبدالرحمن مروزی " معروف بود ، از آن به بعد ، لقب " الحافی " یعنی " پا برهنه " یافت ، و به بشر حافی معروف و مشهور گشت . تا زنده بود به پیمان خویش وفادار ماند ، دیگر گردگناه نگشت . تا آن روز در سلک اشراف زادگان و عیاشان بود ، از آن به بعد ، در سلک مردان پرهیزکار و خداپرست در آمد.
الکنی و الالقاب محدث قمی،ج2، ذیل عنوان«الحافی»،ص153، به نقل از علامه در منهاج الکرامه
********************
9- امام باقر و مرد مسیحی
امام باقر، محمد بن علی بن الحسین علیه السلام، لقبش «باقر» است. باقر یعنی شکافنده. به آن حضرت «باقر العلوم» می گفتند، یعنی شکافنده دانشها.
مردی مسیحی، به صورت سخریه و استهزاء، کلمه «باقر» را تصحیف کرد به کلمه «بقر» یعنی گاو، به آن حضرت گفت: «انت بقر» یعنی تو گاوی.
امام بدون آنکه از خود ناراحتی نشان بدهد و اظهار عصبانیت کند، با کمال سادگی گفت: «نه، من بقر نیستم، من باقرم.»
مسیحی: تو پسر زنی هستی که آشپز بود.
- شغلش این بود، عار و ننگی محسوب نمی شود.
- مادرت سیاه و بی شرم و بد زبان بود.
- اگر این نسبتها که به مادرم می دهی راست است خداوند او را بیامرزد و از گناهش بگذرد، و اگر دروغ است از گناه تو بگذرد که دروغ و افترا بستی.
مشاهده اینهمه حلم از مردی که قادر بود همه گونه موجبات آزار یک مرد خارج از دین اسلام را فراهم آورد، کافی بود که انقلابی در روحیه مرد مسیحی ایجاد نماید و او را به سوی اسلام بکشاند.
مرد مسیحی بعدا مسلمان شد(1).
1 - بحار الانوار، جلد 11، حالات امام باقر، صفحه 83.
پایان
کلمات کلیدی : ائمه متحول نگاه فرد