اسفند و اسپند
نوشته شده به وسیله ی نور الزهراء در تاریخ 91/12/27:: 5:10 صبح
اسفــــند که می آید
کم کم باید برای زائران شهدا
اسپــــند دود کنیم ...
کلمات کلیدی : اسفــــند که می آید
کم کم باید برای زائران شهدا
اسپــــند دود
نوشته شده به وسیله ی نور الزهراء در تاریخ 91/12/27:: 5:10 صبح
اسفــــند که می آید
کم کم باید برای زائران شهدا
اسپــــند دود کنیم ...
نوشته شده به وسیله ی نور الزهراء در تاریخ 91/3/17:: 5:29 عصر
جزیره مینو در کنار اروندرود با ارتفاع 10 متر از سطح دریا و در فاصله 10 کیلومتری شهر خرمشهر بزرگترین قطر جزیره 2/6 کیلومتر و مساحت آن 8/17 کیلومتر مربع است. سراسر از نخلستان پوشیده شده و مینوشهر بزرگترین آبادی آن است.
این جزیره در همان ابتدای جنگ به اشغال رژیم بعث عراق درآمد اما پس از فتح خرمشهر این جزیره نیز از اشغال آزاد شد اما هنوز محدودهای از آن در دست دشمن بود. آزادسازی این جزیره، میتوانست کنترل جمهوری اسلامی ایران بر دهانه اروندرود را بیش از پیش کند و این رو در اقدامی اولیه طرح سرکوب دشمن در این منطقه به اجرا درآمد.
کوچکی جزیره باعث شد تا نیروی عمل کننده در آن نیز از چند واحد بیشتر نباشد و طول حمله هم از یک روز متجاوز نشود. این مهم به عهده تکاوران دریایی ارتش جمهوری اسلامی واگذار شد که از ابتدای جنگ در این منطقه مستقر بودند. روز عملیات نیز 17 خردادماه تعیین شد. در گرمای سوزان جنوب، طرح چنین حملهای هر چند محدود باعث غافلگیری کامل دشمن شد و عملیات انهدام به خوبی به پایان رسید.
عملیات ایذایی ظفر یک ....
در چنین روزی در سال 1364 ه ش رزمندگان اسلام در یک اقدام متهورانه عملیات ظفر یک را آغاز کردند . این عملیات در منطقه جزیره مینو آغاز شد .رزمندگان نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی مستقر در جبهه جنوبی، با یورش به مواضع اشغالی دشمن در محدودة جزیره «مینو»، ضمن انهدام بخشی از نیروهای دشمن، شماری از سنگرهای انفرادی و اجتماعی نیروهای عراق را از میان برده و به مواضع پیشین خود بازگشتند. دراین حمله شماری از نیروهای دشمن کشته یا زخمی شدند و عده ای نیز به اسارت رزمندگان اسلام درآمدند و نیز مقادیر زیادی جنگ افزار سنگین و سبک منهدم و یا به غنیمت گرفته شد .
نام عملیات: ظفر 1 (ایذایی)
زمان اجرا3/17 :/1364
مدت اجرا: یک روز
مکان اجرا: محدودة جزیره مینو در خاک ایران - جبهه جنوبی جنگ
ارگانهای عملکننده: تکاوران نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی
اهداف عملیات: انهدام بخشی از نیروهای دشمن در منطقه اروندرود
یاد و خاطر همه حماسه سازان هشت سال دفاع مقدس گرامی باد...
نثار شادی روح شهداء و امام شهداء صلوات...
نوشته شده به وسیله ی نور الزهراء در تاریخ 91/3/3:: 6:41 عصر
باید استقامت کرد
سخنرانی شهید مهدی باکری در جمع رزمندگان:
کمک نکردن آن است که باعث شود حمله عقب بیفتد، آدم دلسوز بنا بر فتوای امام بر خود،واجب کفایی میداند هر کس که باشد حتی اگر روحانیون بزرگوارش آقای محمدعارف، کارمند باشد و یا هر کس دیگر، در جبهه شرکت کند. آیا با نشستن در پشت جبههها و جلو نیامدن کارهای جنگ پیش میرود؟ جبهه تقویت میشود؟ برادران عزیز بدانید که امروز ابرقدرتها تمام قوا و نیروهای خود را آوردهاند و با اسلام جنگ میکنند چه ما بخواهیم چه نخواهیم.
برویم در خانه بنشینیم، به جبهه بیاییم یا نیاییم،آنها با ما میخواهند بجنگند و حمله صدام یک نمونهای از آن است، نتیجه نهایی به غیر از این هم نخواهد بود که انشاالله با اعتقادمان یا باید جمهوری اسلامی بر آنها پیروز شود و یا خدای ناکرده آنها پیروز شوند که حتماً خدا ما را یاری خواهد کرد.
البته پیروزی آنها بر ما این طوری است که آنها بر ما نیرو وارد کنند، با ما بجنگند و ما هم خستگی روحی داشته باشیم و نتوانیم با آنها مقابله کنیم. از این دو حالت خارج نیست.
برادری که دلسوز است هر شغلی دارد احساس میکند که امروز این جا بن بست است، باید بلند شود و بیاید.چون ما معتقد بر این نیستیم که راه خداوند متعال در مقابل کفار بن بست باشد، اگر کسی هم این گونه فکر میکند باید بهش متذکر شویم تا متوجه شود.
جنگ امروز هم سخت و هم پیچیده است. جنگ امروز با روزهای اول جنگ فرق میکند. همان گونه که وظیفه ما، تصورات ما و همچنین توطئههای دشمن با روزهای اول انقلاب فرق کرده است، امروزه تمام دنیا جمع شده است تا با جمهوری اسلامی جنگ کنند،این مطلب سادهای نیست برادر من، جنگ امروزه خیلی پیچیده است سختی و فشار زیاد است.
چه بسا همه ما شهید بشویم که البته بسته به نظر خداوند است و تصورات ذهنی خودمان را باید تجدید نظر کنیم و واقعیتهای اطرافمان را درک کنیم.
ولی این جنگ بن بست پذیر نیست، برای این که قدرت الهی از قدرتهای ابرقدرتها برتر و بالاتر است. ولی شاید جنگ طول بکشد. امام از اول فرموده بودند که شایدبیست سال طول بکشد و بقیه افراد هم نباید ناراحت بشوند و بگویند که چرا بعد از چهار سال هنوز جنگ تمام نشده است.
کسیکه ایمان دارد نباید طولانی شدن آن را به زبان بیاورد. باید دعا کنیم که خداوند متعال نصرت و پیروزی را زودتر به ما عطا کند ولی نعوذوبالله برای خداوند که تعیین تکلیف نمیتوانیم بکنیم.
همه باید خود را برای طولانی شدن جنگ آماده کنند.چون که امام امت در آغاز جنگ فرموده بودند که این جنگ شاید بیست سال طول بکشد. باید حساب این را بکنند.
کسانی که اسلام را میخواهندوقتی اساس اسلام به خطر میافتد باید از همه چیز خود بگذرند.
نمیشود که امروز من همه وسایل راحتی زندگی را داشته باشم، خوب بخورم، خوب بپوشم، به تفریح بروم از برنامههای زندگی ام عقب نمانم خانه و ماشین و زمین و باغ داشته باشم، مغازه و همه چیز داشته باشم و به جنگ هم برسم، .نه برادر من این طوری نمیشود و امام امت به همه ملت فرمودند که آن چیز که خودتان درست کردید را نمیشود خراب کرد،کنار رفتن شما امروز از صحنه و گلایه کردن، خراب کردن آن چیزهایی است که خودمان درست کردیم، کناره گیری مردم از صحنه انقلاب آغاز سقوط انقلاب است و به کرات هم امام این را فرمودند، تهدید به خطر انقلاب،زمانی آغاز میشود که مردم دلسرد شوند و از صحنه کنار بروند.ما نباید دلسرد شویم.
نباید بگوییم که مسئول فلان کس است.فلان چیز را رئیس مان گفت و من را دلسرد کرد، مگر ما به خاطر فلان رئیس یا فلان مسئول انقلاب کردهایم که با حرف آن هم دلسرد شویم، باید همه ما متوجه این مسئله شویم که جنگ پیچیده است و چه بسا هم طول بکشد.
ولی نباید مأیوس شویم، دشمن تصمیم گرفته است که ما را مأیوس کند.مثل شیطان که تصمیم گرفته است سربازان الهی را مأیوس کند.ولی خداوند به نیروها و سربازانش این اجازه را نداده است.
این طور نیست که یک نفر شراب خور آمریکایی یک طرحهایی بدهد که مغزهای مومن و با ایمان و خدایی نتواند آنها را خنثی کند. چه تکنیکی و چه از لحاظ تاکتیکی باید اینها را درک کنیم.
جنگ پیچیده است
جنگ الان پیچیده است و ما هم الان باید پیچیده جنگ کنیم، خیلی ساده نباشیم. دشمن در اول ساده بود.ما هم ساده بودیم. باسادگی جنگیدیم و آن شکستها را به آنها وارد کردیم. ولی امروز که کار سخت شده است، آمادگی باید در ما زیاد شود تا بتوانیم جلو آنها بایستیم، خدا و امام که همانها هستند پس فرقی نکرده است.
اگر دیروز پیروزی بوده است قطعاً امروز و فردا هم پیروزی است ولی شرط،در خود ماست. آن روزها یک مقدار محکم ایستاده بودیم و دیدید به اون اندازه که تلاش کردیم، پیروزی نصیبمان شد، امروز هم که مسئله سخت شده است باید محکمتر بایستیم. باید قویتر و مصممتر و جدیتر باشیم و مأیوس هم نشویم.
چرا که خدا این اجازه را به ما نداده است و هر کس که بگوید که ما قادر نیستیم درمقابل ابرقدرتها جنگ کنیم، شرک گفته است.
اگر قادر نبودیم، امام که اعتقاد دارد و نمیخواهد که جوان ما را جایی بفرستد که بی نتیجه شهید بشود، امام که ارتباط و اعتقاد دارد، میداند که ما اگر ایستادگی کنیم در برابر قدرتها پیروز میشویم، ما باید آنقدر به امام یقین داشته باشیم که حرفهای آن را با جدیت گوش فرا دهیم و همانگونه که در زمان شاه هیچ کدام از ما فکر نمیکردیم که شاهی که امریکا پشتش بود، سقوط کند، امام گفت سقوط میکند و دیدیم که سقوط کرد، امروز هم آن گونه است. چیزی که امروز از ذهن ما خطور نمیکند، نباید به آن بی اعتقاد شویم.
بنابراین باید بدانیم که امروز جنگ پیچیده است. شاید در گذشته حمله هر دو ماه یک بار صورت میگرفت. ولی امروزه هر پنج ماه یک بار صورت بگیرد.
ولی باید اعتماد باشد، لحظهای که میگویند برادران در جبههها همه باید بیایند و در صحنه حضور پیدا کنند و پیش خود نگویندای بابا اگر من بمانم این جا در شهر خودم یک ماهه یک طبقه از ساختمان را میسازم،برم جبهه الکی قدم بزنم که چی بشود؟ نباید این طور باشد.
باید اعتقاد داشته باشیم
شاید بیایی اینجا و حمله هم نباشد ولی یک سری برنامهها و طرحها است. باید اعتقاد داشته باشیم، مگر غیر از این است که امام امت فرمانده کل قوا است؟ امام امت بی خبر از مسائل جنگ که مسئله اصلی است که نمیباشد، از وضعیت همه مملکت خبر دارد،جنگی که امام برای ما مسئله اصلی میداند، قطعاً برای خودشان هم مسئله اصلی است و خودش هم فرمانده کل قوا است.
پس همه چیز را میداند. بنابراین باید حساسیت موضوع را درک کنیم و امروز وظیفه همه ملت حساس است، امروز حضور در جبههها باید مثل زمان پیامبر (ص) باشد که اعلام میکردند همه باید در جبهه جنگ حضور یابند و همه مردم با اشتیاق میآمدند و نسبت به جنگ و انقلاب نباید خونسرد باشیم و اطاعت از فرمایشهای امام برای ما واجب است، مگر ما مقلد امام نیستیم.
امام که فقط امام رساله ما نیست، امام تمام ابعاد زندگانی ما است، از قبیل جنگ، سیاست، اقتصاد و نباید به هیچ وجه به این شایــعات که میخواهند رزمندههای اسلام را مأیوس کنند، گوش بدهیم، جلوی آنها باید بایستیم و باید خانوادههایمان را توجــیه کنیم و با دلایل محکم اعتقادی آنها را متوجه کنیم که همه باید فعال در صحنهها حضور داشته باشند. وای به حال من که بگویم که من مثلاً دو سال اینجا هستم و مغازه یا زمین یا درسم از بین رفت. وای به حال کسی که ثواب اخروی را با مال دنیا و ارزشهای دنیوی بخواهد مقایسه کند، و آن را خراب کند.
نیت قلبی تان که با آن نیت وارد صحنه شدید حسابش جدا است. و باید همه را به حضور در صحنه دعوت کنیم. و انشاءالله کسالتهایی الان به گروهانها وارد شده است به زودی رفع بشود. الحمدالله از نــظر طرحهای عملیاتی که بتوانیم از نقاط مــختلف به دشمن ضربه بزنیم مشکلی نداریم. انشاءالله با صداقت و محکم این جنگ را به سرانجام برسانیم و ما قادریم که با امیدواری نسبت به آینده، جنگ راجلو ببریم و جنگ رابه پیروزی برسانیم.
باید استقامت کرد
برادرانمان باید با یک رسالتی در جبهه حاضر شوند. ما در اول از امام حسین شرمنده هستیم که در این ایام اینقدر شهید بدهیم در راه آنها و ماه محرم و ایام عاشورا ما هنوز اینجا باشیم.ولی نا امید نیستیم.
باید استقامت و صبر کنیم و تحملمان زیاد باشد و برادران به عنوان افرادی به خانوادههایشان برگردند که بیانگر این مطالب باشند که این حرفها همه حرفهای امام است و آیاتی هم در مورد آنها وجود دارد.
اگر این طور نیست بعد از اتمام سخنرانی بیایند بنشینند و با هم صحبت کنیم ولی به عنوان یک مسلمان. به جز این خط خط دیگری نداریم.
انشاءالله امیدوارم که برادران با اعلان این مسئله در شهرها و خانوادههایشان با عزم راسخ و دلایل اعتقادی محکم به صورت فعال در صحنهها حاضر شونــد و گلایه از ضررهای مالی نکنند زیرا که ارزش این روزها و این عملها را خدا میداند و امام امت با آن میزان از معرفت و والامقامی که دارد، خود را کوچک میداند که این زحمات و این تلاشها را در راه خدا جواب دهد.
همه باید بدانند که در این صحنهها جای سستی نیست و باید به صورت فعالانه حضور پیدا کنیم و به هیچ وجه سازشی در کار نیست و تبلیغات و مسائلی که در سطح دنیا مطرح میشود و مسئولان ما در جریان هستند به خاطر این که مسائل اعتقادی ما این است که با عزم راسخ راهمان را ادامه میدهیم.
برادران هم اگر کمبودی در امکانات و خدمات و یا خدای نکرده برخورد مسئولان میبینند باید گذشت کنند و با روحیه عالی و بشاش در این ایام محرم حضور داشته باشند و اشکالات را مطرح نکنند، البته بنویسند و به ما بدهند، ولی در عموم مطرح نکنند.
چرا که بعضی از افراد با زیر ذره بین بردن آنها و بزرگ کردن آنها در جهت تضعیف روحیه برادران حرکت میکنند.
در این مکانی که برادران الان هستند، با کمی بارندگی قابل استفاده نمیباشد و ما جای نماز خواندنمان را تغییر میدهیم. از عموم برادران تقاضا میشود در جهت حفظ و نگهداری اموالی که اینجا هست کمال دقت را به کار ببرند. بخصوص وسایل سنگرسازی که این جا هست که بالغ بر سه میلیون تومان از محل کمکهای مردمی خریداری شده است باید آنها را حفظ کنیم.
اهمیت آموزش
ما طوری میتوانیم خط مقدم را حفظ کنیم که بتوانیم جادههای دشمن را مرتباً دیدبانی کنیم، برادران اگر به خط مقدم ارتش بروند، باید دیدبانی قدی را انجام دهند.
در مورد دیدبانی، فرماندهان گردان چقدر برای دیدبانهایشان ارزش قائل هستند، مهمترین سنگر در جبهه سنگر دیدبان است.
یعنی دیدبان یک عنصری است که آتش و پشتیبانی در دست آن است و چنانچه مجروح شود، تا زمانی که برایش جایگزین بیاید، باید کارش را به درستی انجام دهد، بنابراین فرمانده گردان به دیدبان نظر خاص داشته باشد و سریع و در اولین فرصت برایشان سنگر درست کند، تا او در یک مکان محفوظ بتواند وظیفه اش را انجام دهد.
بنابراین اختصاص سنگر برای دیدبان از وظایف اصلی است و بعد از آن سنگرهای اجتماعی است که توسط نیروها برای استراحت آنها باید درست شود وبرای حفظ روحیه نیروها استراحت آنها و سرزنده ماندن نیروها فرماندهان باید در فکر تهیه آن باشند. و از لحاظ روانی در عملیاتها خیلی این سنگرها مهم هستند.
البته به غیر از ایمان کافی و اعتقاد به این که مرگ دست خداست، ایجاد امکانات برای رزمنده ما از نظر روانی درعملیات خیلی اهمیت دارد.
یک موقعی به خط رسیدهایم بدون هیچ سنگری، نیرو همه اش فکر میکند که این خمپارهها به سرش خواهد خورد و این تشویش که امکان دارد هر لحظه خمپاره به سر من بخورد، در روند جنگیدن تأثیر میگذارد.
یا مثلاً شب خوابیدن اگر مثلاً دو متر زمین را کنده باشیم و برای رزمنده پناهگاهی درست کرده باشیم که حداقل صدای خمپاره شب هنگام، آدم را آزار ندهد، خیلی در استراحت روحی به رزمنده کمک کردهایم.یعنی از نظر سنگرسازی و دیدبانی نیروهای رزمنده مطمئن باشند.
یعــنی نیرو بداند که هم دیدبان منطقه را زیر نظر دارد و هم سـرپناهی برای پناه گرفتن وجود دارد. سنگر برای نیرو در زمان استراحت خیلی لازم است و برادران به تهیه آنها خیلی اهمیت قائل شوند. در اینجا هم که خاک دشت است و نرم و سریع زمین را بکنند و در گونیها پر کنند و سنگر مناسب نورگیر، برای رزمنده تهیه کنیم.
تا بهره کارمان را بالا ببریم. سنگرهای تدارکات و مهمات هم خیلی اهمیت دارد، آموزش برای رزمندهها خیلی مهم است. نحوه پر کردن خشابها آموزش لازم میخواهد که حتماً مهم است.
نحوه استفاده از نارنجک وکلاش خیلی مهم است. بنابراین برای نگهداری مهمات حتماً سنگر درست کنید و خیلی مهم است.مثلاً مهمات را آوردهاند خالی کردهاند خارج از سنگر بغل تدارکات. جز یک آرپیچی تمام تدرکات ؛ آب، کمپوت و کنسرو و غیره را منفجر کرده و از بین میبرد.
بابا جون درست است که خسته هستید، ولی باید یک مقدار هم رعایت کنید و به این افراد حتماً آموزش دهید که حتماً مهمات را در سنگر مخصوص خود خالی کنند و نیروها حتماً باید به فکر باشند.
برای نشان دادن اهمیت موضوع، باید اول فرمانــدهان گردان سنگرسازی کنند و خود در ســنگرهایشان جای بگیرند تا نیروها اهمیت موضوع برایشان جا بیفتد، نظم در شرکت در کلاسهای آمــوزشی خیلی حائز اهمیت است، نماینده امام در تبریز فرمودند، هر کــس که در آموزش نیروهای بسیجــی مطــلبی را بداند ولی آموزش ندهد، آن شخص با این که در جبهه زیاد حضور داشته است، آن شخص پاسخگو و مسئول است در درگاه خدا. بنابراین برادران خیلی دقت کنند، درست اســت که مشکلات زیاد است ولی ما باید دراین مشکلات آزمایش خود را پس بدهیم و حتماً در کلاسهای آموزشی شرکت کنیم با تمامی سختیهایش.
مطلب بعدی نحوه آرایش تیربارهاست که خیلی مهم است. تیربار بایستی درجایی نصب شود که منطقه وسیعی از زمین را تحت پوشش قرار دهد. تمرکز آتش آن، بین نقاط حساستر باشد.
مثلاً نباید جایی نصب شود که جلویش مانع وجود داشته باشد و تقاطع دید و تیر بین تیربارها در طول یک خط باشد، سنگرهای تیربار باید مستحکم باشد. تیربار سلاحی است که از 1500 متری جلوی دشمن را میتواند بگیرد. در حالی که اگر از نیروی انسانی بخواهیم استفاده کنیم، شش نفر نیرو لازم دارد پس ببینید که این سلاح موثر چقدر جلوی دشمن را میتواند بگیرد.پس به سنگرهای تیربار توجه کافی داشته باشید.
سنگرهای تیربار در نقاطی واقع شده باشد که خدمه آن آزادی عمل داشته باشد و تدارک مهمات آن به راحتی صورت گیرد، جایی قرار ندهیم که تیربارچی نتواند حرکت کند، به خاطر این که بردش زیاد است. جایی نصب کنیم که بتواند جلوی دشمن را به راحتی بگیرد و خدمه آن مهمات را به راحتی برایش بیاورد.سنگرهای یدکی برای تغییر موضع تیربار با مشخصات سنگرهای اصلی برای تیربار در نظر گرفته شده باشد. یکی در چپ و یکی در راست سنگر اصلی، سنگر یدکی برای تیربار درست کنیم، اگر لازم شد موضع را عوض کنیم مشکلی از نظر استقرار نداشته باشیم.
نوشته شده به وسیله ی نور الزهراء در تاریخ 91/3/3:: 6:21 عصر
فتح خرمشهر به روایت شهید صیاد شیرازی
شهید سپهبد «علی صیاد شیرازی» در سال 1372 با حضور در مسجد کوی دانشگاه تهران، طی یک سخنرانی به شرح عملیات افتخارآفرین «بیتالمقدس» یا آزادسازی خرمشهر، پرداخت. عملیات «بیتالمقدس» که بعدها به نام «فتح خرمشهر» معروف شد، کمر رژیم بعث عراق را درهم شکست و مناسبات بین المللی را به نفع ایران در جهان تغییر داد، رزمندگان اسلام جانی تازه یافتند و حاصل رشادتهای خود را به چشم دیدند. درود بر همه کسانی که در این پیروزی عظیم شرکت داشتند و نامشان تا ابد جاودانه خواهد ماند.
شهید سپهبد «علی صیاد شیرازی» در سال 1372 با حضور در مسجد کوی دانشگاه تهران، طی یک سخنرانی به شرح عملیات افتخارآفرین «بیتالمقدس» یا آزادسازی خرمشهر، پرداخت.
در عملیات «بیتالمقدس» که بعدها به نام «فتح خرمشهر» معروف شد، ما در جبههای به طول 170 کیلومتری مبارزه کردیم، در این عملیات قرارگاه قدس، فتح و نصر با توجه به تجربه عملیات طریقالقدس، ثامنالائمه و فتحالمبین، نبرد سنگینی را در منطقهای به وسعت 6 هزار کیلومتر مربع آغاز کردند.
شهید صیاد شیرازی افزود: در این عملیات که ما اول در طول جاده اهواز و خرمشهر، که خاکریز دشمن در طرف شرق بود، عملیات را آغاز کردیم. مرحله دوم پیشرفت دژ مرزی بود و مرحله سوم، دنبال کردن دشمن از شمال تا کوشک و بالاخره مرحله چهارم در خود شلمچه . ما سه بار متوالی حمله کردیم و تلفاتی در این سه بار به ما وارد شد. در این عملیات شهید خرازی، شهید کاظمی، فرمانده تیپ نجف اشرف آن موقع و لشکر 88 اکنون، یک تیپ از هوابرد ارتش که فرماندهی آن تیپ هنوز زنده است و مسؤولیت بالایی را دارد، اینها سه بار متوالی حمله کردند و تلفات سنگینی وارد شد که یک دفعه دیدیم فرماندهی در جلسهای ما را جواب کردند و گفتند، شما چه جوری میگویید لشکر و تیپ! در صورتی که اکنون 25 روز است که میجنگیم و تلفات سنگینی به ما وارد شده است، مجروح زیاد دادهایم و نیروها خستهاند. البته حدود پنج هزار کیلومتر را آزاد کرده بودیم و پنج هزار نیروی دشمن را اسیر گرفته بودیم ولی هنوز خرمشهر آزاد نشده بود و در دست دشمن بود و به شکل غده سرطانی نمود داشت، در آن زمان از نظر فرماندهی معنا نداشت که جنگ قطع شود، آن زمان بهترین زمان جنگ برای فتح خرمشهر بود چون اگر حمله را نیمه کاره رها میکردیم، دشمن خود را بازسازی میکرد و در عملیات بعدی تلفات زیادتری میدادیم.
شب عملیات شروع شد، سه تا محور بود، در محور اول با یک تیپ از لشکر 21 شهید حمزه ارتش، آنها در محور اول در همان ساعات اولیه در بین صفوف دشمن شکاف ایجاد کردند. البته بین شلمچه و خرمشهر ما باید در هفت کیلومتر دشمن را قطع میکردیم و خودمان را به اروندرود میرساندیم که تازه به مردم بگوییم خرمشهر را محاصره کردهایم تا که مردم حضور پررنگتری در جبهه داشته باشند. محور اول توسط شهید احمد به نحو مطلوب پیش میرفت ولی دو محور دیگر تا ساعت 5/4 صبح باز نشد و شهید احمد نیز داد و بیداد میکرد که چرا نمیآیید؟ ما داریم از چپ و راست میخوریم. خدا کمک کرد، ساعت 5 صبح بود که دیدیم از پشت بیسیم با هیجان اعلام کردند که شهید خرازی گفت ما داریم به طرف جلو میرویم و نزدیک رودخانه هستیم و حدود 5/6 صبح بود که اعلام کرد ما به رودخانه رسیدیم. آنقدر آنها به سرعت پیشرفته بودند که هلیکوپتر دشمن فکر میکرد که هنوز در آن منطقه نیروهای خودشان ساکن هستند. نزدیکهای صبح این هلیکوپتر در فاصله پایین از خرمشهر حرکت میکرد، این هلی کوپتر را با آرپیجی زدند، هیچکس تاکنون با آرپیجی، پدافند نظامی نکرده است. از این صحنه تلویزیون فیلمبرداری کرده و نشان میدهد که چگونه در هوا هلیکوپتر دشمن سرنگون میشود البته در همان روز نزدیک بود که این بلا سر هلیکوپترهای خودی نیز بیاید. ساعت 7 صبح بود که شهید خرازی با بیسیم با هیجان با ما تماس گرفت و گفت ما توانستهایم حدود هفتصد نفر نیرو جمعآوری کنیم و اجازه میخواست که از طرف پل خاکریزی به طرف عراقیها بزند. ما آمدیم بگوییم نه ، ولی به خرازی گفتم اجازه بدهید که مشورت کنم، در ستاد جنگ نیز وقتی پیشنهاد را مطرح کردم هیچ کس نظر مثبت نداشت، همه میگفتند اگر این عملیات نگرفت، هفتصد نفر را از دست میدهیم. آمدم تماس بگیریم با شهید خرازی و بگویم این کار را نکند، دیدم که او زودتر تماس گرفت و پرسید که سرانجام مذاکره چه شد؟ آمدم بگویم که نمیشود که گفت دارد وقت میگذرد و ما همان جا یک تصمیمی گرفتهایم، من هم گفتم جلو بروید. نیم ساعت بیشتر طول کشید که سر و صدای بیسیم بلند شد گفتم حتما گیر افتادهاند. بیسیم را روشن کردم دیدم شهید خرازی میگفت که هر چه جلوی خود را نگاه میکنیم، میبینیم که عراقیها دست خود را بالا گرفتهاند، چه کار باید کنیم؟ من فهمیدم منظور او چه چیزی است. چون نیروهای عراقی زیاد بودند و نیروهای او کم بودند و نمیتوانستند نیروهای عراقی را کنترل کنند.
پیشنهاد کردم یک هلیکوپتر بالا برود و ببیند که عمق آنها تا کجاست؟ یک هلیکوپتر بالا رفت و خلبان با هیجان گفت تا چشم من کار میکند تمام عراقیها در خیابان خرمشهر دستان خود را بالا بردهاند حالا نمیشد که به اسیران عراقی بگوییم که شما فعلا در سنگر بروید که ما نیرو جمعآوری کنیم و بعدا شما را ببریم و بازداشت کنیم. در نهایت خداوند این را در ذهن ما رساند که همه رزمندگان یک خط شوند و یک قسمت آنها به طرف رودخانه و قسمت دیگر آنها به طرف جاده خرمشهر تقسیمبندی شوند و با دست به سربازان عراقی علامت دهیم که توی جاده بروند. چشمشان کور، ما ماشین نداشتیم که با ماشین ببریمشان، باید پیاده میرفتند. البته چون در منطقه خودمان حرکت میکردند خیالمان راحت بود، در این عملیات برخلاف معمول که دوست داشتیم اسیر زیادی از دشمن بگیریم این دفعه دوست داشتیم بگویند که اسیران عراقی تمام شده است؛ البته نگران بودیم که وضعیت فرق کند و اینها ـ سربازان عراقی ـ رفتنشان تا ده صبح طول کشید، بعد سنگرها را تصرف کردیم و تا ساعت 5 بعدازظهر طول کشید تا اسرا را که حدود 14 هزار و پانصد نفر بودند، بشماریم . البته دو ماه طول کشید که تمام مهمات آنها را سنگر به سنگر بیرون آوریم. در این عملیات ما توانستیم شش هزار کیلومتر مربع از خاک کشور را آزاد کنیم و حدود نه هزار نفر را نیز اسیر کنیم. بهترین درک عرفانی از عملیات بیتالمقدس و آزادی خرمشهر در پیام امام خمینی(ره) وجود دارد که در آن پیام ابعاد عرفانی فتح خرمشهر بیان شده و همچنین ما را از آفتزدگی غرور پرهیز داده و در نهایت فرموده «خرمشهر را خدا آزاد کرد» البته ما اکنون داریم با سرمایه شهدا زندگی میکنیم و تا زندهایم باید این سرمایه بزرگ را حفظ کنیم. البته فکر نکنیم این سرمایه باقیمانده از شهدا فقط به درد جبهه و جنگ میخورد، ما عاشق جنگیدن نیستیم ولی خود را مکلف به جنگیدن با دشمنان خود میکنیم و هر وقت که زمان اقتضا کند، عاشقانه میجنگیم. یک عده فکر میکنند که ما جنگطلب هستیم و جنگ را دوست داریم، رزمندگان اسلام این جور نشان دادند که جنگ را دوست ندارند ولی در مقابل دشمنان اسلام عاشقانه میجنگند.
خدای متعال در قرارگاه کربلا جرقه نوری نشانده که طرحی را در ذهن یک طراح قرار داد و آن طرح تنها راهی بود که میتوانستیم خرمشهر را محاصره کنیم و بعد آن را بگیریم. ما با سردار رضایی جلسهای قرار دادیم و برای اینکه هماهنگ با یکدیگر عمل کنیم این طرح را مورد بررسی قرار دادیم، این جلسه حدود پنج دقیقه بیشتر وقت نگرفت و هر دوی ما با امیدواری و قوت قلب گفتیم این طرح بهترین طرح برای فتح خرمشهر است که باید اجرا شود و به حول و قوه الهی با موفقیت اجرا شد.
منبع :راسخون
نوشته شده به وسیله ی نور الزهراء در تاریخ 91/3/3:: 6:14 عصر
پیام امام خمینی (ره) به مناسبت آزادسازی خرمشهر
حضرت امام خمینی (ره) سوم خرداد 1361 مصادف با 30 رجب 1402 پیامی خطاب به ملت ایران صادر فرمودند.
متن این پیام به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
با تشکر از تلگرافاتی که در فتح خرمشهر به اینجانب شده است، سپاس بی حد بر خداوند قادر که کشور اسلامی و رزمندگان متعهد و فداکار آن را مورد عنایت و حمایت خویش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصیب ما فرمود. اینجانب با یقین به آنکه ما «النصر الا من عندالله» از فرزندان اسلام و قوای سلحشور مسلح، که دست قدرت حق از آستین آنان بیرون آمد و کشور بقیهالله الاعظم _ ارواحنا لمقدمه الفداء - را از چنگ گرگان آدمخوار که آلتهایی در دست ابرقدرتان خصوصا آمریکای جهانخوارند بیرون آورد و ندای «الله اکبر» را در خرمشهر عزیز طنینانداز کرد و پرچم پرافتخار «لا اله الا الله» را بر فراز آن شهر خرم - که با دست پلید خیانتکاران قرن به خون کشیده شده و «خونین شهر» نام گرفت _ [بیافراشت] تشکر میکنم. و آنان فوق تشکر امثال من هستند. آنان به یقین مورد تقدیر ناجی بشریت و برپاکنندهی عدل الهی در سراسر گیتی _ روحی لتراب مقدمه الفداء _ میباشند. آنان به آرم ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی مفتخرند.
مبارک باد و هزاران بار مبارک باد بر شما عزیزان و نور چشمان اسلام این فتح و نصر عظیم که با توفیق الهی و ضایعات کم و غنایم بیپایان و هزاران اسیر گمراه و مقتولین و آسیبدیدگان بدبخت که با فریب و فشار صدام تکریتی، این ابرجنایتکار دهر، به تباهی کشیده شدهاند، سرافرازانه برای اسلام و میهن عزیز افتخار ابدی به هدیه آورد. و مبارک باد بر فرماندهان قدرتمند که فرماندهان چنین فداکارانی هستند که ستارهی درخشندهی پیروزیهای آنان بر تارک تاریخ تا نفخ صور نورافشانی خواهد کرد. و مبارک باد بر ملت عظیمالشأن ایران اینچنین فرزندان سلحشور و جان برکفی که نام آنان و کشورشان را جاویدان کردند. و مبارک باد بر اسلام بزرگ این متابعانی که در دو جبههی جنگ با دشمن باطنی و دشمنان ظاهری پیروزمندانه و سرافراز امتحان خویش را دادند و برای اسلام سرافرازی آفریدند.
و هان ای فرزندان قرآن کریم و نیروهای ارتش و سپاهی و بسیج و ژاندارمری و شهربانی و کمیتهها و عشایر و نیروهای مردمی داوطلب و ملت عزیز، هوشیار باشید که پیروزیها هرچند عظیم و حیرتانگیز است شما را از یاد خداوند که نصر و فتح در دست اوست غافل نکند و غرور و فتح شما را به خود جلب نکند؛ که این آفتی بزرگ و دامی خطرناک است که با وسوسهی شیطان به سراغ آدم میآید و برای اولاد آدم تباهی میآورد. و من با آنکه به همهی شما اطمینان تعهد به اسلام دارم، لکن از تذکر، که برای مومنان نفع دارد، باید غفلت نکنم؛ چنانچه از نصیحت به حکومتهای همجوار و منطقه دریغ ندارم. و آنان میدانند امروز با فتح خرمشهر مظلوم، دولت و ملت پیروزمند ما از موضع قدرت سخن میگوید. و من به پیروی از آنان به شما اطمینان میدهم که اگر از اطاعت بی چون و چرای آمریکا و بستگان آن دست بردارید و با ما به حکم اسلام و قرآن کریم رفتار کنید، از ما جز خیر و پشتیبانی نخواهید دید. و شما بدانید آنقدر که ابرقدرتها از صدام، این نوکر چشم و گوش بسته، پشتیبانی کردند از شماها که قدرتهای کوچک و حکومتهای ضعیف هستید پشتیبانی نمیکنند. و شما عاقبت این جنایتکار و همقطار جنایتکارش شاه مخلوع را به عیان دیدهاید. قدرتهای بزرگ بیش از آنچه از شما استفاده نمایند از شما طرفداری نمیکنند. و شماها را برای منافع خویش به هلاکت میکشند. و من نصیحت برادرانه به شما میکنم که کاری نکنید که قرآن کریم برای برخورد با شما تکلیف نماید و ما به حکم خدا با شما رفتار کنیم. و یقین بدانید که امثال حسنی مبارک مصری و حسین اردنی و دیگر هم جنایتکاران آنان برای شما نفعی ندارند و دین و دنیای شما را تباه میکنند. و اگر با نشستهای خود بخواهید طرح کمپ دیوید یا فهد را که مردهاند، زنده کنید؛ که ما خطر بزرگ برای کشورهای اسلامی خصوصا حرمین شریفین میدانیم، اسلام به ما اجازهی سکوت نمیدهد و اینجانب در پیشگاه مقدس خداوند تکلیف الهی خود را ادا نمودم. اکنون دست تضرع و دعا به سوی خالق یکتا بلند کرده و به قوای مسلح اسلام و فداکاران قرآن کریم و میهن عزیز ایران دعا میکنم، و سلامت و سعادت و پیروزی آنان را خواستار هستم.
سلام و درود بیپایان بر فرماندهان متعهد قوای مسلح و بر رزمندگان فداکار و بر ملت دلیر ایران عزیز و سرشار از شادیها. والسلام علی عبادالله الصالحین.
روحالله الموسوی الخمینی
منبع: صحیفه امام خمینی (ره)