قلب و عروس قرآن
نوشته شده به وسیله ی نور الزهراء در تاریخ 91/1/10:: 2:40 صبح
قلب و عروس قرآن
چرا سوره هاى «یس» و «الرحمن» به قلب و عروس قرآن معروف اند؟
بسم الله الرحمن الرحیم
1. در روایت سوره الرحمن، عروس قرآن معرفی شده است.
وَ رُوِیَ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع عَنْ آبَائِهِ عَنْهُ قَالَ لِکُلِّ شَیْءٍ عَرُوسٌ وَ عَرُوسُ الْقُرْآنِ سُورَةُ الرَّحْمَنِ جَلَّ ذِکْرُهُ ؛ براى هر چیزى عروسى است ، و عروس قرآن سوره الرحمن است.(1)
علت اینکه سوره مبارکه الرحمان به عروس قرآن تشبیه شده است:
واژه "عروس"در زبان فارسى به خصوص زن اطلاق مى شود، ولى در فرهنگ عرب به مرد و زن هر دو مادام که در مراسم عروسى هستند اطلاق مى گردد.
و از آنجا که مرد و زن در چنین مراسمى در بهترین و زیباترین حالات و کاملترین احترامات قرار دارند این واژه به موجودات بسیار زیبا و گرامى اطلاق مى شود.
در این سوره ، تکرار آیه "فباى آلاء ربکما تکذبان " آن هم در مقطع هاى کوتاه آهنگ جالب و زیبائى به سوره داده ، و چون با محتواى زیبایش آمیخته مى شود و جاذبه خیره کننده اى پیدا مى کند لذا جای تعجب نیست که در روایت عروس قرآن نامیده شود. (2)
پس به دلیل زیبایی های این سوره در الفاظ و به خصوص در معانی و محتوا ، این سوره مبارکه ، عروس قرآن نامیده شده است.
2. در روایت سوره یاسین ، قلب قرآن نامیده شده است.
وَ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ عَنِ النَّبِیِّ ص قَالَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ قَلْباً وَ قَلْبُ الْقُرْآنِ یس. هر چیز قلبى دارد و قلب قرآن یس است.(3)
علت این که سوره مبارکه یاسین ، قلب قرآن نامیده شده است این است که : این سوره دارای مهمترین و اساسی ترین اصول اعتقادی و شاخه های منشعب از آن است .
علامه طباطبایی (ره) در تفسیر شریف المیزان می فرمایند:
غرض این سوره بیان اصول سه گانه دین است ، چیزى که هست نخست از مسأله نبوت شروع کرده ، حال مردم را در قبول و رد دعوت انبیا بیان مى کند، و مى فرماید که : نتیجه دعوت حق انبیاء، احیاى مردم است ، و اینکه آنان در راه سعادت واقع شوند و حجت را بر مخالفین تمام کند، و به عبارت دیگر تکمیل هر دو دسته مردم است ، عدّه اى را در طریق سعادت ، و جمعى را در طریق شقاوت .
علت این که سوره مبارکه یاسین ، قلب قرآن نامیده شده است این است که : این سوره دارای مهمترین و اساسی ترین اصول اعتقادی و شاخه های منشعب از آن است
آنگاه این سوره بعد از بیان مسأله نبوت ، منتقل مى شود به مساله توحید، و آیاتى چند از نشانه هاى وحدانیت خدا را برمى شمارد، و سپس به مساله معاد منتقل شده ، زنده شدن مردم را در قیامت براى گرفتن جزا، و جداسازى مجرمین از متقین را بیان نموده سپس سرانجام حال هر یک از این دو طایفه را توصیف مى کند.
و در آخر دوباره به همان مطلبى که آغاز کرده بود برگشته، خلاصه اى از اصول سه گانه را بیان، و بر آنها استدلال مى کند و سوره را ختم مى نماید.
و از آیات برجسته و بسیار علمى این سوره آیه«انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون فسبحان الّذى بیده ملکوت کل شى ء و الیه ترجعون» است ، پس این سوره شأنى عظیم دارد، چون هم متعرض اصول سه گانه است و هم شاخه هایى که از آن اصول منشعب مى شود.(4)
پی نوشت ها :
1. مستدرک الوسائل، ج 4 ، ص 351.
2. تفسیر نمونه ،ج 23 ،ص 92.
3. مستدرک الوسائل ، ج 4 ،ص 323. (در وسائل الشیعة، ج 6 ، ص 248. مشابه این روایت آمده است.)
4. ترجمه تفسیر المیزان ، ج 17 ، ص 89.
کلمات کلیدی :