سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تکالیف و وظایف منتظران

از جمله وظائف اصلی هر یک از شیعیان، آن است که در هر زمان تکلیف و وظیفه خویش را

نسبت به امام زمان خویش بداند و با عمل بر طبق آن، موجبات رضایت و خوشنودی امام خویش را برآورده سازد.

یکی از مهمترین منابع در خصوص فراگیری و شناخت این وظائف، روایاتی است که از ائمه معصومین (علیهم السلام)

به دست ما رسیده است و ما با رجوع به آنها می توانیم با وظائف خود بویژه در زمان غیبت حضرت ولی عصر(عج) آشنا شویم.

در ادامه با استناد به برخی از این روایات بیشتر با وظائف و تکالیف خود در زمان غیبت حضرت آشنا خواهیم شد.

1/ امام شناسی

دعای نورانی وجود مبارک امام صادق(علیه‌السلام) نخستین وظیفه انسان اهل انتظار را تبیین می‏کند:

اللّهمّ! عرّفنی نفسک، فانّک إن لم‏تعرّفنی نفسک لم أعرف نبیّک.

اللّهمّ! عرّفنی رسولک، فإنّک إن لم‏تعرّفنی رسولک لم أعرف حجّتک.

اللّهمّ! عرّفنی حجّتک، فإنّک إن لم‏تعرّفنی حجّتک ضللت عن دینی.(1)

شناخت امامت و امام، اولین وظیفه مؤمن اهل انتظار است، که بر اساس معرفت توحید و شناخت نبوّت استوار می‏گردد، چون دانستیم پیامبر خلیفه خداوند است و بر اساس امر و وحی او سخن می‏گوید و کار می‏کند، آن‏گاه می‏بایست امام را در پرتو معرفت پیامبر بشناسیم، وگرنه می‏پنداریم مسئله امامت را می‏توان تحت لوای سقیفه به سامان رسانید.

از آنجا که امامت جز نیابت رسالت نیست و نائب جز سخن منوب عنه را نمی‏گوید، آن که منوب عنه را شناخت، به معرفت نائب او بار می‏یابد و چون بدین پایه رسید، مشکلات علمی و عملی‏اش حل خواهد شد؛ یعنی وقتی به این معرفت بار یافت و از مجرای امامت و نبوّت به توحید مرتبط شد، آن‏گاه در فکر و عمل، به غیر دین سر نخواهد سپرد و در تمامی عرصه‏های زندگی دین‏سالار خواهد بود. در عرصه امور اجتماعی، به مردم‏سالاری غیر دینی تن نخواهد داد و قانون را بر محور «امر الله» خواهد دانست نه «امر الناس»، از این‏رو به قانونی جز قوانین الهی که از بیان و بنان و تبیین مقام والای نبوّت و امامت جاری می‏گردد تسلیم نخواهد شد.

شکی نیست که منتظران وجود مبارک ولی عصر(عج) که در مکتب انتظار صادقانه درس صلاح و اصلاح آموخته‏اند،

می‏باید افزون بر دعای زبانی برای تعجیل در فرج وجود مبارک امامشان، با زبان حال و استعداد نیز چنان باشند.

بر همین اساس، آن‏که انتظارش حقیقی و ترقّبش صادق باشد، می‏تواند از عمق جان خویش با زبان حال و قال فرج

میمون و خجسته امام خویش را از خداوند سبحان مسئلت دارد

2/ پویایی و تلاش

ادراک صحیح و روشن معنای انتظار اقتضا می‏کند که انسانِ منتظر حرکتی دائمی و تلاشی پویا داشته باشد، تا بر اثر آن خود و جامعه خویش را مهیای ظهور امام منتظَر(عج) سازد. فرمایش وجود مبارک امام صادق(علیه‌السلام) که

لیعدنّ أحدکم لخروج القائم و لو سهماً (2) چراغ روشنایی‏بخش این راه خجسته است.

لحظه میمون ظهور ناپیداست و این خود سبب می‏شود تا هر لحظه بی‏صبرانه در انتظار طلوع مبارکش باشیم. این انتظار عاقلانه در پرتو کلام نورانی صادق آل‏محمّد(علیهم‌السلام) ما را بر آن می‏دارد که خویش را با حرکت و تلاش در راه استعدادیابی و زمینه‏سازی ظهور حضرتش و فراخور خود حتی به اندازه مهیا کردن تیری، آماده حضورش سازیم. آنچه هست این تیر، گاه تیر بیان و بنان است و گاه تیری درخور سایر عرصه‏های علمی و نظامی. یا باید توانمند باشیم که معارف الهی را شرح و تفسیر کنیم و توسعه دهیم و نشر و ابلاغ کنیم و با تمییز عقل از حسّ و قیاس و وهم و استحسان و خیال و مغالطه، در صیانت این چراغ نورانی بکوشیم؛ یا با تسلط به فن‏آوری‏های گوناگون در عرصه‏های مختلف به ویژه در زمینه دفاع نظامی مهیّای رویارویی با آنانی باشیم که زعم خاموشی شعله فروزان وحی را در سر می‏پرورانند، گرچه داشتن هر دو سلاح، مطلوب‏تر است.

آن که به انتظاری تهی از رزم‏آوری و مجاهده دل خوش می‏دارد و گمان می‏کند بی‏آمادگی برای جهاد و شهادت می‏توان منتظر موعود موجود بود، خیالی باطل دارد و کار انتظارش به سامان نخواهد رسید.


3/ تخلق به کرائم اخلاقی


شکی نیست که منتظران وجود مبارک ولی عصر(عج) که در مکتب انتظار صادقانه درس صلاح و اصلاح آموخته‏اند، می‏باید افزون بر دعای زبانی برای تعجیل در فرج وجود مبارک امامشان، با زبان حال و استعداد نیز چنان باشند. بر همین اساس، آن‏که انتظارش حقیقی و ترقّبش صادق باشد، می‏تواند از عمق جان خویش با زبان حال و قال فرج میمون و خجسته امام خویش را از خداوند سبحان مسئلت دارد.

برای نیل به چنین مرتبه‏ای انسان منتظر می‏بایست به دانش خود عمل کند و مجهولات را بپرسد؛ نیز خیرخواه همگان باشد و کینه کسی را در دل نپرورد، چرا که قلب کین‏آلوده شایسته بذرافشانی معرفت و محبت ولی عصر(عج) نیست.

منتظر حقیقی را بایسته است که به غیر خدا تکیه نکند و جز به او امید نبندد و مراقب سرزمین قلبش باشد

و این کالای ثمین را به ثمن بخس شهوت و غفلت نفروشد، زیرا ارائه دهنده چنین کالایی جز دشمن آشکار انسان نیست

و ابلیس چون چنین معامله‏ای کند، ثمن و مثمن را با هم می‏برد و چیزی جز خسران و زیان بهره فروشنده نخواهد شد.

آن که دین و اخلاقش را به شیطان بفروشد، شیطان تمام هویت انسانی او را می‏ستاند و چون چنین کرد، همه را در مسیر تباب و تباهی خویش هزینه خواهد کرد و آن‏گاه چنین انسانی مصداق بارز (خَسِرَ الدُّنیا والاءخِرَة)(3) خواهد بود.

ترک تعلق به مظاهر دنیای مذموم، زمینه طهارت روح و پاکی ضمیر انسان منتظر را فراهم می‏آورد؛

آن‏گاه به لطف خدای سبحان صاحب شامّه‏ای می‏شود که عطر دل‏انگیز حضور مولای خویش را استشمام می‏کند

و مستانه می‏سراید: «سحر از بسترم بوی گل آیو»(4).

نه تنها با این شامّه بوی خوش یار را درمی‏یابد، رایحه عفن دنیازدگی، دنیاخواهی، نفاق و تفرقه‏افکنی را نیز

تشخیص می‏دهد و از حریم هلاکت‏بار آن نیز دوری خواهد کرد.

4/ تعالی فرهنگ، مدیریت، شهامت و شجاعت

معنای حقیقی انتظار، تحصیل شرایط حضور و ظهور ولی عصر(عج) است و هر که در این مسیر مجاهده نکند، انتظارش به حقیقتِ انتظار موصوف نمی‏شود.

ترک تعلق به مظاهر دنیای مذموم، زمینه طهارت روح و پاکی ضمیر انسان منتظر را فراهم می‏آورد؛ آن‏گاه به لطف خدای سبحان صاحب شامّه‏ای می‏شود که عطر دل‏انگیز حضور مولای خویش را استشمام می‏کند و مستانه می‏سراید: «سحر از بسترم بوی گل آیو». نه تنها با این شامّه بوی خوش یار را درمی‏یابد، رایحه عفن دنیازدگی، دنیاخواهی، نفاق و تفرقه‏افکنی را نیز تشخیص می‏دهد و از حریم هلاکت‏بار آن نیز دوری خواهد کرد برپایه روایات تشریح وقایع پس از ظهور، هنگام قیام ولی عصر(عج) دست لطف الهی بر سر امت کشیده و عقل‏هایشان کامل می‏گردد و بردبار می‏شوند. این رشد و بالندگی چیزی نیست که نیازی به زمینه‏سازی نداشته و انسان‏ها ناگاه و یکباره از نادانی به دانایی رسند. تعالی سطح فرهنگ، تعقل و فهم عمومی، نخستین زمینه لازم جهت ادراک پیام انسان کامل و ظهور ولی مطلق خداست و این مهم از گرانمایه‏ترین وظایف منتظران آن حضرت است، زیرا جامعه‏ای که از سطح فرهنگ والاتر و بالاتری برخوردار باشد، معارف الهی را که امام(علیه‌السلام) عرضه خواهد کرد بهتر ادراک و در برابر هجوم امواج جهل و کینه بهتر ایستادگی و دفاع می‏کند. نه خود گرفتار جهل و تجاهل می‏گردد و نه اجازه می‏دهد از جهل دیگران سوء استفاده شود.

وظیفه دیگر اهل انتظار، رشد و تعالی بخشیدن به تدبیر امور، مدیریت‏های اجتماعی و اکمال ملکات شهامت و شجاعت است، زیرا دین و اجرای احکام حیات‏بخش آن همواره به این چهار عنصر محتاج است و به فرموده امام باقر(علیه‌السلام) شجاعت، صلابت و نفوذ در اجرای احکام الهی از ویژگی‏های یاران وجود مبارک امام زمان(عج) است:اجری من لیث و أمضی من سنان(5) و چون جامعه اسلامی در رشد و تعالی فرهنگ و خردورزی از سویی و بالندگی شجاعت، شهامت و مدیریت از سوی دیگر به نصاب خود رسید، زمینه ظهور حجت مطلق الهی فراهم می‏گردد.

5/ اقتدا به سنت و سیره پیامبر و امامان(علیهم‌السلام)

امام عصر(عج) احیا کننده آموزه‏های نورانی قرآن و معارف پیامبر اکرم و ائمّه هدی(علیهم‌السلام) است. رهاورد امام عصر(عج) همان اسلام ناب و معارف والای پیامبر عظیم المنزله اسلام است که از خزائن الهی عرضه داشت و امامان معصوم(علیهم‌السلام) یکی پس از دیگری این حقیقت را در بیان و سیره خویش پاس داشتند.

راه امام عصر(عج) جز راه قرآن و عترت نیست و منتظر امام عصر(عج)، می‏بایست با قرآن و آموزه‏هایش

از سویی و با سیره و معالم عترت از سویی دیگر آشنا باشد، تا بتواند خویش را در پرتو انوار روح‏بخش آن‏ها نهد

 و با اقتدای به آنان خود را برای حضور در محضر امام زمان(عج) آماده سازد.

پاورقی:

1 ـ الکافی، ج1، ص337/

2 ـ الغیبه، نعمانی، ص320/

3 ـ سوره حجّ، آیه 11/

4 ـ دیوان اشعار بابا طاهر، قسمت اول.

5 ـ بصائر الدرجات، ص24؛ بحار الانوار، ج52، ص318/

منبع: تبیان



کلمات کلیدی : تکالیف و وظایف منتظران

زیبا شناسی سخنان امام علی (ع) در نهج البلاغه (9)

نگاهی گذرا به دیگر جلوه های ادبی نهج البلاغه

زیبایی عبارات نهج البلاغه از جهت ترکیب لفظی و سبک ادبی برجستگی  ‎هائی دارد:

1. در انواع کلمات مفرد، جمع، مذکّر، مؤنّث،حقیقت و مجاز، سرمایه  ‎ای غنی برای فرهنگ الفاظ عربی است.

2. مجازها و کنایه  ‎ها در قالب جالب و نویی آمده است.

3. ایجاز و اطناب (کوتاه  ‎گویی و به درازا سخن گفتن) در جای مناسب خود به کار رفته و ما این مطلب را در خطبه  ‎ها و نامه  ‎های طولانی و گاه متوسط و یا کوتاه آن حضرت به

روشنی مشاهده می  ‎کنیم.

4. محسنات و نوآوری  ‎های لفظی از «جناس» تا «ترصیع» و «قلب» و «عکس»[i]در موارد مناسب به کارگرفته شده است.

5. آهنگ طبیعی و عبارات جذّاب که اهل فن به خوبی آن را درک می  ‎کنند و مردم از شنیدن آن به هیجان می  ‎آیند... .

درپایان با ذکر کلام استاد سید جعفر شهیدی این مقاله را به پایان می بریم استاد دکتر سید جعفر شهیدی، استاد دانشگاه و مترجم موفق نهج البلاغه در مقدمه ترجمه خویش می  ‎نویسند:

از سال  ‎ها پیش چون فرصتی دست می  ‎داد برخی از ترجمه  ‎های فارسی نهج البلاغه را با متن مقابله می  ‎کردم. ضمن این بررسی دیدم مترجمان ـ که خدمتشان در پیشگاه

مولای متقیان ـ علیه السّلام ـ پذیرفته باد ـ هر چند در کار خود موفق بوده  ‎اند، کم و بیش در این ترجمه  ‎ها یک نکته را چنانکه باید رعایت نکردند و آن این است که سخنان

مولا چنانکه می  ‎بینیم در عین علوّ معنی به زیورهای لفظی نیز آراسته است: استعاره، تشبیه، جناس، موازنه سجع و مراعات النظیر. مخصوصاً صنعت سجع که در سرتاسر

کتاب دیده می  ‎شود و امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ به سجع  ‎گویی شناخته بوده است.

هنگامی که زینب کبری در پاسخ پسر زیاد گفت: مهتر ما را کشتی، از خویشانم کسی را نهشتی، نهال ما را شکستی، ریشه ما را از هم گسستی، اگر درمان تو این است آری چنین است[ii].

پسر زیاد گفت: سخن به سجع میگوید: پدرش نیز سخنان مسجّع میگفت.

بدین رو کوشیدم تا در حد توانایی خویش ضمن برگردان عبارت عربی به فارسی ـ چندان که ممکن است ـ صنعتهای لفظی را نیز رعایت کنم.[iii]

 

نتیجه گیری

 

از این مختصر تحقیق و از دانسته های قبلی معلوم می گردد نهج البلاغه بعد از قرآن تنها کتابی است که علاوه بر ژرفنای علمی از اوج زیبایی نیز برخوردار است، به گونه ای که بزرگان علم و ادب در ذکر ویژگیهای آن برخود لرزیده و احساس حقارت می نمایند.

بدیهی است هر چه این کتاب شریف را دریابیم، دُرّ یافته ایم. لذا بر ما است که در مسیر شناخت بیشتر و معرفی سودمند تر این کتاب گرانسنگ بیشتر تلاش نمائیم.

 

--------------------------- 

منابع

 

1- نهج البلاغه، تحقیق و شرح شیخ محمد عبده، دار النهضة قم

2- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید معتزلی، دار الکتب العربیة

3- الارشاد شیخ مفید، موسسه آل البیت

4- ترجمه نهج البلاغه ، استاد سید جعفر شهیدی

5- جلوه علی(ع) در ادب فارسی، دکتر نظام الدین نوری، نشر بارقه

 

[i] . جناس در اصطلاح فن بدیع: آوردن دو کلمه است که از نظر لفظی شبیه هم هستند ولی در معنا متفاوتند: دو جمله یا دو مصراع است که با اینکه در برابر هم هستند وزن و سجع کلماتش مطابق هم باشد. مانند:
هوا شد تیره و گریان بسان دیده وامق زمین شد تازه و خندان بسان چهره‌ عذرا
قلب و عکس: مقدم و مؤخر نمودن لفظ است. خداوند زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون می
آورد.

[ii] لقد قتلت کهلی، و أبرت اهلی، و اجتثثت أصلی، فان یشفک هذا فقد اشفیت. الارشاد 2/116

[iii] نهج البلاغه، ترجمه دکتر سید جعفر شهیدی، «مقدمه».




کلمات کلیدی :

زیبا شناسی سخنان امام علی (ع) در نهج البلاغه (8)

عشق در نهج البلاغه:

بهشت مینو، یعنی وصال دوست، در پس دیوارهای مصایب و پرده های ناملایمات پنهان است که عاشق ناگزیر باید موانع را از پیش بردارد و به سر منزل مقصود برسد.

هر کس که گلچین است و خاطرش به نخبگان بوستان علاقمند، چاره ندارد مگر آن که نیشهای جانگزای خار را به قلب لطیف خود بپذیرد، تا از لطف و جمال کل کام بردارد.

گرانسران هوس پرست، با آن که در اقیانوس عیش و نوش غرق اند، از ساحل خوشبختی و سعادت هزاران منزل به دورند؛چون دیدگان بی فروغ آن ها در مقابل پرتو عشق نابینا و کور است.

اینان، این مال ربایان دروغ زن، از لذّت حقیقی حیات بی بهره اند. اینان، در عین خوشی، ناخوش؛ و در هنگام شادمانی و فرح دلتنگند.

به ظاهرتنومند و سالم می نمایند، ولی پیوسته در سخت ترین بیماری که جز سنگدلی و دنیا پرستی نام دیگری ندارد به سر می برند. همیشه یک بار سنگین که همچون کوه، وزین و جان

فرساست، بر سینه آنها فشار می آورد و جمال فرحبخش زندگانی در نظرشان به صورت هیولایی زهره ربا و هولناک جلوه می کند که با همه دنیا داری باز هم از دنیا خسته و فرسوده

اند.

می دوند،می کوشند،حرص می زنند،اما از این همه تکاپو و کوشش هدفی ندارند وهر چه می بلعند باز هم حس می کنند که ناشتا و ناکامند.

این طایفه بدین جهت در چنین دوزخ تاریک و دهشتزا به سر می برند که از نور عشق بی فروغ و از صفای محبت بی نصیبند.

الا، ای کشاورزان کشتزار زندگی که در نور لطیف و جهان افروز عشق کار می کنید و پیوسته جام زندگی شما از زلال مهر و محبت سرشار و لبالب است، برنامه حیات را از من فرا گیرید.

نخستین، به کار و کوشش بپردازید و با حرارت و عشق، فعال و پیشرو باشید که زودخوشبختی مجهول فرا رسید و در آن اشعه نامرئی که دنیا طلبان از مشاهده اش کورند غرق و پنهان گردید.

آری، نخستین عمل، سپس نتیجه، آنگاه ثبات و استقامت، و در سایه استقامت بردباری و صبر و در انجام پرهیزگاری و پاکدامنی افتخار و شرافت را خواهید دریافت.

خداوند متعال بهشت مینو را به ثبات قدمان فعال اختصاص داده است که نوازش مهر و محبت خستگی کار از عضلات و اندامشان رفع می کند و شداید دنیا را در کامشان مطبوع و شیرین مزه می گذارد.

شما به روز الست، به صبح ازل، به نخستین طلیعه آفرینش، طوق عشق بر گردن نهادید و عاشقانه قدم در نبرد زندگی گذاشتید. عاشق فداکار و با وفا باید عهد مهر و محبت را به پایان

رساند و با گذشت قرون و تحولات روزگار بر میثاق و وعده خود پایدار و آهنین بماند.

اینان دل به زخارف و نقش و نگار دنیا بسته اند و به جز خورد و خواب منظوری ندارند، عاشق نیستند و دوست نمی دارند، قدم بر عهد روز نخست گذاشته اند و رشته وفا را آن بی وفایان

بد قول با مقراض توحش و درنده خویی بگسستند.

دیر یا زود، سازمان طبیعت از هم می پاشد و طبایع تند خو و ماجراجو از غوغا و آشوب بر می نشیند.

زندگی قیافه دیگر به خود گیرد و جهان جلوه دیگر کند.

در آن کشور عشق حاکم مطلق باشد و عشّاق روشن چهره و روشن دل باشند.

فرشتگان، هر چه شیرین تر بخندند و قهقهه زنند و اهریمنان تباهکار را دور باش گویند.

دنیا دار مال پرست با همان چهره چرکین و روح آلوده سر از خواب غفلت برآورده و قدم در جرگه زیبایان گذارد.

وای که چه قدر وحشت خواهد کرد و تا چه اندازه آسیمه سر خواهد شد. چون آنجا را از کشاکش بازرگانی و داد و ستد دنیا را آرام بیند و از دینار و درم اثری نیابد، همه را پاکدامن و همه را سپید پوش بنگرد و خود از چهره سیاه و جامه لکّه دار خویش سخت شرمنده و خجل گردد.

آنگاه جان فرسوده اش که یکدم از خستگی طمع و بخل نیاسوده و با بی خوابی چنین عمیق و طولانی همچنان خسته و ناتوان است، انگشت ندامت بگزد و به شدّت پشیمان گردد که چرا گوهر عشق نیندوخته است تا از لذت عشقبازی برخوردار و کامیاب باشد؟!

آنجا، در آن رستاخیز بزرگ که کالای دو جهان را به بازار آورند، رونق و رواج ویژه عشق است، فقط عشق.



کلمات کلیدی :

زیبا شناسی سخنان امام علی (ع) در نهج البلاغه (7)

نمونه دیگری از کلام سجع در کلام امام علی(ع):

اما بعد فان الجهاد باب من ابواب الجنة؛ فتحه الله لخاصة اولیائه؛ و هو لباس التقوی؛ و درع الله الحصینة؛ و جنته الوثیقة... الا وانی قد دعوتکم الی قتال هؤلاء القوم لیلاً و نهاراً؛ و سراً و اعلاناً؛ و قلت لکم اغزوهم قبل ان یغزوکم... فتوا کلتم و تخاذلتم حتی شنت علکم الغارات و ملکت علیکم اوطان... یا اشباه الرجال و لا رجال؛ حلوم الاطفال و عقول ربات الحجال؛ لوددت انی لم ارکم و لم اعرفکم معرفة والله جرت ندماً و اعقبت سدماً.[1]

اما بعد، جهاد، دری از درهای فردوس است که خداوند آن را برای دوستان خاص خود گشوده است؛ و جهاد، جامه پرهیزگاری و زره استوار خدا و سپر محکم اوست...

همانا من شما را شب و روز و در نهان و آشکار به پیکار با این قوم فرا خواندم و گفتم با آنان بستیزید پیش از آنکه بر شما یورش آورند... ولی شما از این دعوت، رخ برتافتید و تواکل نشان دادید و خواری اظهار کردید تا اینکه بر شما یورش آوردند و سرزمینتان را غصب کردند... ای شبه مردان و نه مردان و ای خِردهای کودکان و ای عقلهای دختران تازه به حجله رفته دوست داشتم شما را نمی دیدم و نمی شناختم. سوگند به خداآشنایی من با شما پشیمانی و اندوه به بار آورده است.»

ابن ابی الحدید پس از ذکر این خطبه مهیج و جانفزا یادآور می شود که یکی از نام آوران ادب عرب یعنی ابن نباته به تقلید از این کلام، خطبه ای ساخته تا طبع ادبی خود را در این عرصه به نمایش گذارد؛ ابن ابی الحدید مقایسه ای میان این دو خطبه می کند و چنین می افزاید:« شما با دیده انصاف به خطبه ابن نباته و کلام علی بنگرید؛ نسبت این دو خطبه، نسبت خواجه به نر و شمشیر سربی به شمشیر پولادی است؛ بنگرید که او _ ابن نباته _ چقدر الفاظ متکلف و کلمات متصنع آورده است؛ و خاصه اگر کسی اهل ذوق باشد در می یابد که قسمتهای زیبا و شیوای کلام ابن نباته جملاتی است که از سخنان علی به سرقت برده است؛ مگر نمی دانی که علی گفته است:

اما بعد فان الجهاد من ابواب الجنة. و ابن نباته نیز گفته است: فان الجهاد اثبت قواعد الایمان و اوسع ابواب الرضوان؛ علی گفته است:

والله یمیت القلب و یجلب الهم من اجتماع هؤلاء القوم علی باطلهم و تفرقکم عن حقکم. و ابن نباته گفته است: صرخ بهم الشیطان الی باطله فاجابوه و ندبکم الرحمن الی حقه فخالفتموه.

علی گفته است: حتی شنت علیکم الغارات و ملکت علیکم الاوطان. و ابن نباته می گوید: و عدوکم یعمل فی دیارکم فعله.

سپس ابن ابی الحدید میان کلام علی(ع) و سخنان ادبا و شعرایی همچون صابی،ابو تمّام، بحتری، ابونواس، امرئی القیس، نابغه، زهیر و اعشی سنجشی صورت می دهد و می گوید: « در کلام این فحول ادبی، کلمات متکلف و الفاظ متصنّع فراوان یافت می شود ولی در کلام علی هرگز. و اگر بخواهی در این باب، بیشتر آگاهی یابی بنگر به قرآن؛ همه مردم وفاق دارند که قرآن در اوج بلاغت و ذروه اعلای فصاحت قرار دارد و کلام علی برگرفته و ملهم از الفاظ و معانی و اسلوب آن است؛ از این رو پس از قرآن، کلامی به فصاحت و زیبایی کلام علی نیست.»

--------------------

[1]   نهج البلاغه 1/67 خ27



کلمات کلیدی :

زیبا شناسی سخنان امام علی (ع) در نهج البلاغه (6)

اغتنم المهل و بادر الاجل و تزود من العمل.[i]

« مهلت را غنیمت شمرد و آماده مرگ شد و از کردار نیک، توشه برگرفت.»

در این کلام نیز میان کلمه مهل و عمل، سجع متوازی دیده می شود. جرج جرداق درباره سخنان مسجوع امام علی (ع) چنین سخن می گوید: « اسلوب علی(ع) در اثر درستی به حدی رسید که حتی سخنان مسجّع وی از مرحله تصنّع و تکلّف به بلندی گرایید، اینجا بود که سخنان مسجّع او با وجود اینکه جمله های جدا جدا و موزون فراوانی داشت اما دورترین چیز از تصنّع و نزدیکترین چیز به طبع سرشار بود؛ هم اکنون این سخنان مسجّع و حد سلامت طبع را بشنوید:

یعلم عجیج الوحوش فی الفلوات؛ و معاصی العباد فی الفلوات و اختلاف النینان فی البحار الغامرات و تلاطم الماء بالریاح العاصفات؛ و اشهد ان محمداً نجیب الله و سفیر وحیه و رسول رحمته؛ اما بعد فاوصیکم بتقوی الله الذی ابتدأ خلقکم و الیه یکون معادکم و به نجاح طلبتکم و الیه منتهی رغبتکم و نحوه قصد سبیلکم و الیه مرامی مفزعکم.[ii]

« خدا به آواز چرندگان در بیابانها و گناهان بندگان در پنهانی ها و آمد و شد ماهیان و دریاهای خروشان و بر هم خوردن آنها به واسطه تند بادها آگاه است؛ و گواهی می دهم که محمد (ص) برگزیده خدا و آورنده وحی و فرستاده رحمت اوست؛ اما بعد شما را به پروای از خدا شفارش می کنم، همان خدایی که شما را آفرید و به او باز گشت خواهید کرد، و نیازتان را او بر می آورد و نهایت آرزویتان با اوست؛ راه راستتان به سوی اوست و پناهگاهتان اوست.»

و آنگاه جرج جرداق می افزاید:« اینک شما را به این قافیه که با طبع سالمی همراه است توجه می دهم:

ثم زینها بزینة الکواکب؛ و ضیاء الثواقب؛ و اجری فیها سراجاً مستطیراً؛ و قمراً منیراً؛ فی الفلک دائر و سقف سائر و رقیم مائر.[iii]

اگر شما بخواهید در این جمله های شگفت انگیز یک کلمه قافیه دار را به کلمه ای بی قافیه تبدیل کنید خواهید دید چگونه فروغ آن خاموشی و زیباییش محو می گردد و سلیقه و اصالت و دقت خود را که دلیل و مقیاس ادب است از دست می دهد؛ بنابر این قافیه در سخنان علی(ع) یک نیاز هنری است که طبع آمیخته با صناعت این نیاز را در خود احساس می کند.»

 

[i]   همان 1/126 خ76


[ii]   نهج البلاغه 2/173 خ198

[iii]   همان 1/18 خ1




کلمات کلیدی :
<      1   2   3      >
زیارتنامه حضرت زهرا سلام الله علیها جهت دریافت کد کلیک کنید