سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زیبا شناسی سخنان امام علی (ع) در نهج البلاغه (5)

نمونه هایی چند از کلام مسجع علی (ع):

ارضکم قریبة من الماء؛ بعیدة من السماء؛ خفت عقولکم؛ و سفهت حلومکم؛ فانتم غرض لنابل؛ و آکلة لآکل؛ و فریسة لصائل.[i]

« سرزمین شما به آب نزدیک است و از آسمان، دور؛ خردهای شما سبک و شکیبایی تان، نابجاست؛ پس شما آماج تیر تیراندازان و لقمه خورندگان و شکار شکارچیان هستید.»

دار بالبلاء محفوفة؛ و بالغدر معروفة؛ لا تدوم احوالها؛ و لا تسلم نزالها؛احوال مختلفة؛ و تارات متصرفة؛ العیش فیها مذموم؛ والامان منها معدوم؛و انما اهلها فیها اغراض مستهدفة ترمیهم. بسهامها م تفنیهم بحمامها؛ و اعلموا عبادالله انکم و ما انتم فیه من هذه الدنیا علی سبیل من قد مضی قبلکم ممن کان اصول منکم اعماراً؛ واعمر دیاراً؛ وابعد آثاراً؛ اصبحت اصواتهم هامدة؛ و ریاحهم راکدة؛ و اجسادهم بالیة؛ و دیارهم خالیة؛ و آثارهم عافیة؛ فاستبدلوا بالقصور المشیدة والنمارق المهدة و الصخور والاحجار المنسدة و القبور اللاطئة الملحدة؛ التی قد نبی بالخراب فناوها وشید بالتراب بناوها؛ فمحلها مقترب و ساکنها مغترب.[ii]

 « دنیا سرایی است پوشیده در بلا و شناخته شده به غدر و نیرنگ؛ و هماره در دگرگونی و تغیّر است؛ ساکنان آن، سالم نمی رهند و احوال و اطوار آن دگرگون است؛ خوشی در آن، نکوهیده و آسایش در آن یافت می نشود؛ ساکنان آن آماج تیرهای بلا هستند و در دنیا تیرهای خود را به سوی آنان فرو می فرستد و با مرگ نابودشان می کند؛ ای بندگان خدا بدانید که شما و آنچه از دنیا دارید بر گذشتگانتان نیز گذشت؛ عمرهاشان از شما درازتر و شهرهاشان آبادتر و آثارشان مهم تر بود؛ لیکن آوازشان به خاموشی گرایید و بزرگ بینی و نخوتشان نابود و کالبدهاشان از هم گسسته شده است؛ و شهرهاشان، تهی مانده و آثارشان ناپدید شده، آنان، کاخهای برافراشته و بناهای استوار و بالشهای فراخ خود را با سنگهای ستبر و خشن گورهای بهم چسبیده معاوضه کرده اند؛ همان گورهایی که آستانه آن ویران گشته است؛ و ساختمان آن با خاک یکسان شده است؛ آن گورها هر چند به هم نزدیک هستند ولی ساکنانشان از هم بیگانه و دورند.»

ما یزیدنا ذلک الا ایماناً و تسلیماً و مضیاً علی اللقم و صبراً علی مضض الالم؛ حتی استقر الاسلام ملقیاً جرانه و متبوئاً اوطانه و لعمری لوکنا ناتی ما اتیتم ما قام للدین عمود و لا خضر للایمان عود؛ و ایم الله لتحلبنها و لتتبعنها ندماً.[iii]

« و این رفتار تنها بر ایمان ما می افزود و فرمانبرداریمان را افزون می کرد و هر چه بیشتر در راه راست، استوار گردیدیم و بر سوزش درد، شکیبا می شدیم؛ تا آنکه اسلام، استقرار یافت؛ و سوگند به جانم اگر ما نیز همچون شما رفتار می کردیم و هرگز ستون دین افراشته و شاخه ایمان سبز نمی شد و سوگند به خدا که پس از آن، خون خواهید دوشید و پشیمان خواهید شد.»

در این بخش از کلام حضرت، میان واژه لقم و الم، سجع متوازی و میان کلمه جرانه و اوطانه و عمود و عود و دماً و تدماً، سجع مطرّف وجود دارد.

----------------------------------

[i]   نهج البلاغه 1/46 خ 14


[ii]   نهج البلاغه 2/219 خ226


[iii]   نهج البلاغه 1/105 خ56


[iv]   همان 1/126 خ76


[v]   نهج البلاغه 2/173 خ198


[vi]   همان 1/18 خ1



کلمات کلیدی :

زیبا شناسی سخنان امام علی (ع) در نهج البلاغه (4)

این جنس انشاء سخن، فن کس یا کسانی نیست که بتوانند از راه تدریس و محاورت و تمرین و ممارست بر آن دست یابند، موهبتی است خاص که از خزانه علم الهی به نادره مردان جهان تفویض می گردد.

درباره نهج البلاغه و محتوای آن از دیر باز بحث ها شده و شرح ها و تفسیر ها به زبان های گوناگون بر این مجموعه نوشته اند، اما هر چه نوشته باشند و هرچه بنویسند باز هم حق این سخنان را نگزارده اند.

نهج البلاغه دائرة المعارفی از فرهنگ اسلامی است: خداشناسی، و جهان فرشتگان ، پیدایش عالم، طبیعت انسان، امتها و حکومت های نیکوکار و یا ستمباره اما نکته اصلی این است که در سراسر این سخنان، خواست امام تدریس علوم طبیعی و جانور شناسی یا فهماندن نکته های فلسفی و یا تاریخی نیست.

سخنان علی در طرح این گونه بحث ها هم چون قرآن کریم است که به زبان موعظت از هر پدیده محسوس یا معقولی نمونه ای روشن و قابل درک در پیش چشم شنونده قرار می دهد، سپس آرام آرام او را با خود به سر منزلی می برد که باید بدان برسد،به درگاه خدا و آستان پروردکار یکتا.

آنجا که سخن در خلقت آسمان و زمین و آفتاب و ماه و ستاره و کوههاست، به زبان اندرز یاد می دهد که آنچه آفریدگار به آفریدگان بخشیده خیر محض است، اما انسان ناسپاس حق این همه نعمت را نمی گزارد و از راه خدا به راه شیطان روی می آورد و بخشش الهی را در راه انگیختن شر و برپا کردن فتنه صرف می کند، و آنجا که تذکار داستان پیشینیان است، به حاضران تعلیم می دهد که روزگار آیینه عبرت است و گذشته را در آن توان دید اما عبرت گیرنده کی و چه کسی است؟ ببینید امتهای از میان رفته و در زیر خاک خفته چه کردند و چه دیدند کارنیک آنان را تقلید کنید و از ارتکاب کار زشتی که به نابودی آنان منتهی گشت بپرهیزید.

در خلال این اندرزها گاهی هم به اصحاب خود می نگرد و به حال و کردار آنان می اندیشد، ناگهان کوهی از اندوه و دریغ بر دل او فرود می آید و آن هنگامی است که دیده حقیقت بین را از مردمی که پای منبرش نشسته اند می گرداند، و به افقی دورتر می گشاید به روزگار محمد(ص) و یاران پاکدل او که با اعتقاد به خدا و روز رستاخیز نصرت دین را بر سود دنیای خود مقدم داشتند.

جهان عشق است دیگر زرق سازی          همه بازیست، الا عشق بازی

بی عشق جهان مباد که کانون زندگی از فروغ او گرم و روشن است و فشار طاقت فرسای حوادث با نوازش او مطبوع و آسان.

راستی اگر ما عاشق نبودیم،چگونه این عمر دور و دراز و خسته کننده را طی می کردیم و با چه حرارت کارخانه ما به کار می افتاد؟ برای که بر می خاستیم و برای که می نشستیم؟ آری قوت عشق با تحریک معنوی خود ما را به فعالیت و کوشش وا می دارد و دورا دور دست بر سر و روی ما می کشد. همین عشق، فقط عشق شمع محفل و انیس شبهای تار ماست.عشق مدار زندگانی و شیرازه کتاب امید و آرزوست؛ جاوید باد عشق به هر که و هر چه علاقه گیرد.

سجع در کلام امیر مومنان (ع)

پیش از پرداختن به نمونه های سجع در کلام امام علی(ع) معنی لغوی و اصطلاحی سجع را در کتب معانی بیان یاد آور می شویم:

« سجع در لغت به معنی بانگ کردن قمری و یا کبوتر و یا نالیدن شتر است و در اصطلاح بدیع عبارت است از توافق دو فاصله از نثر بر حرف آخر و مراد از فواصل، کلماتی است که در مقاطع عبارت و آخر فقرات، واقع شده باشد؛ اسکافی گوید سجع در نثر مانند قافیه است در شعر؛ بنابر این، سجع، مختص به نثر است.



کلمات کلیدی :

زیبا شناسی سخنان امام علی (ع) در نهج البلاغه (3)

در ایران اسلامی نیز سیرت شاعران و نویسندگان بر این بوده است که نوشته های خود را به گفته های امام بیارایند، یا معنی های بلند سخنان وی را در شعر خود بیاورند و آنچه موجب روی آوردن این ادیبان و سخنگویان به گفتار امیرالمومنین علی (ع) بوده است گذشته از کمال معنی و جمال لفظ،بلاغت است که در عبارتهای امام نهفته است: گنجاندن معنی بسیار در کمتر لفظ، بدون اخلال در معنی.

بلاغت در کلام امیر بیان علیه آلاف التحیة و الثناء

بلاغت چیست؟

در تعریف بلاغت گفته اند، متناسب بودن سخن فصیح است با مقتضای حال، یعنی رعایت کردن وضع شنونده و یا خواننده از جهت میزان دریافت، و مقدار اطلاع وی، نیز رعایت موقعیت زمان و مکان و دیگر خصوصیت ها که موجب می شود سخن یا نوشته، در شنونده ویا خواننده اثری مطلوب به جا نهد. به تعبیر کوتاه تر بلیغ کسی است که سخن را پیرایه بندد و دراز گوید آنجا که باید و کوتاه سازد و لفظ وی ساده بود آنجا که دراز گفتن و پیرایه بستن لفظ را نشاید .در مجموعه فراهم آورده سید شریف رضی روشن می سازد که خطبه ها، نامه ها و گفتار های کوتاه امام(ع) مصداق درست چنین تعریفی است. هنگامی که خطبه می خواند و باید شنوندگان را از آنچه به سود دین و دنیای آنان است بیاگاهند، گفته اش به تفصیل است و آنجا که شاید و سزاست و باید که سخن در دل شنونده نشیند، و جای گیرد و او از آن سخن پند پذیرد، معنی را در عبارت های گونه گون نشاند، چنانکه هر عبارت نکته ای نو را رساند ، هر فقره درسی را آموزد، و چراغ دل شنونده را بیشتر برافروزد.

به سخنان او که در خطبه نخستین و درباره فرشتگان و در خطبه غرّاء و اشباح و در چگونگی زندگی و مرگ انسان آمده بنگرید.

در این خطبه ها صحنه ها و حات ها را چنان وصف می کند که گویی شنونده خود در آن جا بسر می برد. این ها نه تنها نشان دهنده بلکه آموزنده دقت در لطف تعبیر و حسن ترکیب و زیبایی لفظ و بلندی معنی است که اما نکته اصلی یعنی بلاغت یا مطابقت گفته با مقتضای حال را، چنانکه باید آنگاه در می یابیم که وضع اجتماعی عصر و حالات مستمعان امام را در نظر بگیریم چه آگاهی از وضع آنان در آن روزگار است که ما را از سر تکرار چنین نکته ها در چند خطبه آگاه می سازد.

اما آنچه این اثر را از دیگر نمونه های سخنان بلیغ جدا و خواننده آن را در چهار موج عجاب رها می سازد، تنها مطابقت سخن با مقتضای حال نیست، هر چند در این باب به کمال است. آنچه سخنان امام (ع) را تا بدان درجه بالا برده که گویند برتر از سخن آفریده و فروتر از گفته آفریننده است، رنگی است که از کلام پروردگار در گفتار علی (ع) می بینیم. گفتاری بی اندیشه ی پیش و بی آموختن از استادی، - کم یا بیش- می دانیم هر گوینده که در فنّ سخن وری به کمال رسد و هر نویسنده که در میدان ترسل پیش افتد باید سالها در محضر استادان زانو زند تا هنر گویندگی و یا نویسندگی را بیاموزد.حالی که امام بزرگوار جز محضر رسول اکرم دبستانی ندیده و جز از آورنده قرآن از کسی درس بلاغت نشنیده. آنگاه خواست او از این سخنان نه ترسل است نه انشاء و نه کوشش درآوردن سجع، یا ترصیع، یا موازنه یا طباق یا مراعات النظیر و دیگر هنرهای لفظی و معنوی. با این همه چنانکه می بینیم سخنان وی آراسته به چنین زیور هاست.



کلمات کلیدی :

زیبا شناسی سخنان امام علی (ع) در نهج البلاغه (2)

 

 « نهج البلاغه» یا راه سخن رسا گفتن این ترکیب زیبا نامی است که سید شریف رضی رحمة الله علیه بر گردآورده ی خود از خطبه ها، نامه ها و گفتارهای کوتاه مولی امیرالمومنین علی ( ع) نهاده است.

 

در میان هزاران نام که مصنفان، مولفان و یا مترجمان حوزه ی مسلمانی بر کتابهای خود نهاده اند، هیچ نامی چون «نهج البلاغه»با محتوای کتاب منطبق نیست و می توان گفت این از عالم غیب بر دل روشن شریف رضی رحمةالله افاضه کرده است. که « راه سخن رسا گفتن را در این مجموعه باید یافت.»

 

آن که بخواهد عربی بنویسد یا به عربی سخن گوید و گفته وی پخته باشد و به جمال آراسته و لفظ آن سخته و از واژه نابجا پیراسته، باید در این مجموعه بنگرد و آن را بارها     بخواند، و فقره هایش را به کار برد تا ملکه بلاغت در گفته و یا نوشته او پدید گردد، و سخنش مورد قبول همگان افتد. چنان که گویندگان و مترسلان عرب از سده نخستین هجرت به بعد چنین کرده اند. عبدالحمیدبن یحیی عامری مقتول به سال 132 ه.ق کاتب مروان بن محمد آخرین خلیفه مروانی است. درباره او گفته اند هنر کتابت به عبدالمجید آغاز گردید. عبدالحمید گفته است: هفتاد خطبه از خطبه های اصلع را ازبر کردم و این خطیه ها در ذهن من پی در پی ( چون) چشمه ای جوشید.

 

و ابو عثمان جاحظ (م- 255 ه.ق) که او را امام ادب عربی شمرده اند و مسعودی وی را فصیح ترین نویسندگان سلف دانسته است پس از نوشتن این فقره از سخنان امام «قِیَمةُ کَلِّ امریءٍ ما یُحسِن »[i]

 

چنین نویسد: اگر از این کتاب جز همین جمله را نداشتیم، آن را شافی، کافی، بسنده و بی نیاز کننده می یافتیم. بلکه آن را فزون از کفایت و منتهی به غایت می دیدیم و نیکو ترین سخن آن است که اندک آن تو را از بسیار، بی نیاز سازد و معنی در ظاهرلفظ آن بود.

 

ابن نباته عبدالرحیم بن محمد بن اسماعیل( م- 374ه.ق) که از ادیبان به نام، و خطیبان مشهور عرب است و در حلب در عهد سیف الدوله منصب خطابت داشته است، گوید: از خطابه ها گنجی از بر کردم که هر چند از آن بردارم نمی کاهد، و افزون می شود و بیشتر آنچه از بر کردم یکصد فصل از موعظت های علی بن ابی طالب است.

 

زکی مبارک در کتاب « النثر الفنی» آنجا که از سبک ابواسحاق صابی(م- 380) سخن می گوید فقره ای از نوشته صابی را آورده و چنین نویسد: اگر ما این عبارت با همانند آن که شریف رضی از گفتار علی آورده برابر کنیم، می بینیم صابی و شریف رضی هر دو از یک آبشخور سیراب شده اند.

 

پژوهنده هر گاه خطبه ها و رساله های ادیبان عرب و بلکه شعرهای شاعران عربی زبان پس از اسلام را بررسی کند، خواهد دید کمتر شاعر و ادیبی است که معنیی را از سخنان علی (ع) نگرفته و یا گفته او را در نوشته و یا سروده خویش تضمین نکرده باشد.


[i]   نهج البلاغه 4 /18



کلمات کلیدی :

زیبا شناختی سخنان امام علی (ع) در نهج البلاغه(1)

بسم الله الرحمن الرحیم 

چکیده

 

این تحقیق در 17صفحه به موضوع زیبا شناختی کلمات مولی امیرمومنان علیه السلام می پردازد.

ابتدا از نهج البلاغه و نام گذاری این مجموعه خطب حضرت سخن به میان آمده و جایگاه رفیع و باارزش این مجموعه در دیدگاه اندیشمندان

مسلمان و غیر مسلمان مورد توجه قرار گرفته است. در ادامه این تحقیق با سه موضوع پی گیری شده است.

موضوع اول: بلاغت و تعریف آن

موضوع دوم: سجع در کلام حضرت

موضوع سوم: عشق در نهج البلاغه

در پایان پنج نکته به صورت گذرا برای پی گیری در فرصتهای موسع دیگر یاد آوری و درج گردیده است.

امید است با انجام این گونه تحقیقات و قرار گرفتن آنها در اختیار نسل جوان و دانشجویان ادب دوست پنجره ای نو به سوی کلام و مرام حضرت به سوی همه ما گشوده شود. 

 

 

مقدمه

از آنجا که برترین وسیله برای انتقال مفاهیم و ارزشهای والای زندگی انسان همواره لسان و کلام و تخاطب با دیگران بوده است بدین جهت ادیان به مخاطبه با ابناء خود توجه ویژه ای داشته اند.

در این میان اسلام چون دینی جهان شمول و پاینده تا پایان هستی است باید فراتر از زمان و مکان بوده و محدود به تفکرات و قدرت مفاهمه گروه خاصی نگردد.

این مهم در دین اسلام هر چند در معجزه جاوید و اصول کلی قرآن کریم رعایت گردیده است اما در کلام حضرات ائمه هدی علیهم صلوات الله نیز مورد غفلت قرار نگرفته است، به گونه

ای که به شهادت دور و نزدیک کلام امیر بیان علیه آلاف التحیة والثناء فراتر از عقول مخاطبان آن زمان و حتی ازمنه ی متاخر از حضرت می باشد.

ابن ابی الحدید عالم بزرگ و صاحب نام اهل سنت در قرن هفتم در وصف  کلام آن حضرت می گوید:

« دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوق »[i]

 (کلام ایشان فراتر از کلام بشر و پایین تر از کلام خداوند است.)

 کلام گهر بار حضرت سرشار از قدرت نهائی های اعجاز گونه ادبی است به گونه ای که از آن عصر تا کنون هم آوری بین فصحا و بلغای ادب عرب نیافته است.

 موضوع زیبا شناختی کلمات مولی الموحدین امیرالمومنین در نهج البلاغه موضوع بسیار جذاب و بایسته تحقیق و ارائه است که متاسفانه در این مجال محدود و این توان محدودتر نمی گنجد اما به حسب کلام معروف « ما لا یدرک کله لا یترک کله » به آنچه توانسته ایم پرداخته ایم
امید است تحقیقات بیشتر و دامنه دار تر باعث فتح افقهای بلند و بلندتری در منظر نسل نو و ادب دوست کشور عزیزمان ایران اسلامی
گردد و موجبات انس هر چه بیشتر با کلام دلنشین آن حضرت فراهم گردد.

 

 مریم حبیبی بینا



کلمات کلیدی : مقاله
<      1   2   3      
زیارتنامه حضرت زهرا سلام الله علیها جهت دریافت کد کلیک کنید